1. I repeated my question for good measure.
[ترجمه گوگل]من سوالم را برای اندازه گیری خوب تکرار کردم
[ترجمه ترگمان]من سوال خود را برای اندازه کافی تکرار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For good measure, he also owns Milan football club.
[ترجمه گوگل]او همچنین مالک باشگاه فوتبال میلان است
[ترجمه ترگمان]او همچنین صاحب باشگاه فوتبال میلان بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Take your governing body licence along for good measure.
[ترجمه گوگل]برای اقدامات خوب، مجوز هیئت حاکمه خود را همراه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]مجوز بدن خود را به عنوان معیار خوب در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For good measure, he had added a lurid red moon opposite it.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری خوب، او یک ماه قرمز تیره در مقابل آن اضافه کرده بود
[ترجمه ترگمان]مارتین در حالی که ماه قرمز رنگی را روبروی آن قرار داده بود گفت: برای اندازه گیری خوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In addition, for good measure, a substantial increase in the Government's commitment to hospital building was announced.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برای اقدام خوب، افزایش قابل توجهی در تعهد دولت به ساختمان بیمارستان اعلام شد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، برای اندازه گیری خوب، افزایشی قابل توجه در تعهد دولت به ساختمان بیمارستان اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I gave him a full deflection burst for good measure and then my ammunition ran out.
[ترجمه گوگل]من برای اندازه گیری خوب به او یک انفجار انحرافی کامل دادم و سپس مهماتم تمام شد
[ترجمه ترگمان]من به او یک انحراف کامل کامل دادم و سپس مهمات من به بیرون سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For good measure, some varieties contain the deadly poison tetrodotoxin.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری خوب، برخی از گونه ها حاوی سم کشنده تترودوتوکسین هستند
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری خوب، برخی از انواع حاوی زهر کشنده سمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For good measure, she's famous for her ability to stimulate creative inspiration, too.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری خوب، او به دلیل توانایی اش در تحریک الهامات خلاق نیز مشهور است
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری خوبی، او به خاطر توانایی اش برای تحریک الهامات خلاق مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Add David Robinson for good measure.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری خوب، دیوید رابینسون را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]دیوید رابینسون را برای اندازه گیری خوبی اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Mr Yavlinsky did so, and for good measure outlined a programme for radical reform supported by western aid.
[ترجمه گوگل]آقای یاولینسکی این کار را انجام داد و برنامه ای را برای اصلاحات رادیکال با حمایت غرب ترسیم کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Yavlinsky این کار را کرد، و برای اندازه گیری خوبی برنامه ای را برای اصلاحات اساسی که توسط کمک های غربی پشتیبانی می شد، طرح ریزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For good measure, some of these ideas have been worked up into watercolour paintings.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری خوب، برخی از این ایده ها در نقاشی های آبرنگ کار شده است
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری خوبی، برخی از این ایده ها در نقاشی های watercolour کار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And let's add Godel for good measure.
[ترجمه گوگل]و اجازه دهید گودل را برای اندازه گیری خوب اضافه کنیم
[ترجمه ترگمان]و اجازه دهید godel را برای اندازه گیری خوب اضافه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This pudding also includes a little cocoa powder for good measure.
[ترجمه گوگل]این پودینگ همچنین حاوی کمی پودر کاکائو برای اندازه گیری خوب است
[ترجمه ترگمان]این پودینگ هم چنین شامل یک پودر کاکایو کمی برای اندازه گیری خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He adds for good measure that the public-sector deficit would be wiped out if the country stopped paying its foreign debts.
[ترجمه گوگل]او می افزاید که اگر کشور پرداخت بدهی های خارجی خود را متوقف کند، کسری بخش عمومی از بین خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]او برای اندازه گیری خوبی اضافه می کند که اگر کشور پرداخت بدهی های خارجی خود را متوقف کند، کسری بخش عمومی از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید