for fear of


از ترس

جمله های نمونه

1. They didn't tell the police for fear of reprisal .
[ترجمه گوگل]آنها از ترس انتقام به پلیس چیزی نگفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها به پلیس به خاطر ترس از تلافی حرفی نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If you were a teardrop,In my eye,For fear of losing you,I would never cry. And if the golden sun,Should cease to shine its light,Just one smile from you,Would make my whole world bright. Hannah Jo Kee.
[ترجمه گوگل]اگر یک قطره اشک بودی، در چشم من، از ترس از دست دادن تو، هرگز گریه نمی کردم و اگر خورشید طلایی از تابیدن نور خود دست بردارد، فقط یک لبخند از جانب تو، تمام دنیای من را روشن می کند هانا جو کی
[ترجمه ترگمان]اگر تو یک قطره اشک بودی، در چشم من، برای ترس از از دست دادن تو، هرگز گریه نمی کردم و اگر خورشید طلایی، نباید نور آن را روشن کند، فقط یک لبخند از تو، تمام دنیا را روشن خواهد کرد هانا جو Kee
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Close the windows for fear of rain.
[ترجمه گوگل]از ترس باران پنجره ها را ببندید
[ترجمه ترگمان]پنجره ها را به خاطر ترس از باران ببندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't hide your sickness for fear of treatment.
[ترجمه گوگل]از ترس درمان بیماری خود را پنهان نکنید
[ترجمه ترگمان] بیماری تو برای ترس از درمان مخفی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He left an hour early for fear of missing his train.
[ترجمه گوگل]او یک ساعت زودتر از ترس از دست دادن قطار خود را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]یک ساعت زودتر از اینکه قطار را از دست بدهد، یک ساعت زودتر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was afraid to say anything to them for fear of hurting their feelings.
[ترجمه گوگل]از ترس جریحه دار کردن احساساتشان می ترسید به آنها چیزی بگوید
[ترجمه ترگمان]می ترسید چیزی به آن ها بگوید، چون می ترسید که احساساتش را جریحه دار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He didn't answer for fear of hurting her.
[ترجمه گوگل]از ترس آزار دادنش جوابی نداد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر ترس از صدمه زدن به او جواب نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They did not want to give evidence for fear of reprisals.
[ترجمه گوگل]آنها از ترس انتقام نمی خواستند مدرک بدهند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی خواستند به دلیل ترس از انتقام جویی، شواهدی ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He got to the station early, for fear of missing her.
[ترجمه گوگل]او از ترس از دست دادن او زود به ایستگاه رسید
[ترجمه ترگمان]صبح زود به ایستگاه رسید، چون می ترسید مبادا او را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The victim did not report the incident for fear of retribution.
[ترجمه گوگل]مقتول از ترس قصاص ماجرا را گزارش نکرد
[ترجمه ترگمان]قربانی این حادثه را به دلیل ترس از مجازات گزارش نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She hated to say the words, for fear of causing pain.
[ترجمه گوگل]از ترس ایجاد درد از گفتن کلمات متنفر بود
[ترجمه ترگمان]او از این که این کلمات را بگوید نفرت داشت، زیرا ترس از ایجاد درد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The article was spiked for fear of legal action against the newspaper.
[ترجمه گوگل]این مقاله به دلیل ترس از اقدام قانونی علیه روزنامه منتشر شد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به دلیل ترس از اقدام قانونی علیه روزنامه به شدت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He decided not to approach her for fear of rejection.
[ترجمه گوگل]از ترس طرد شدن تصمیم گرفت به او نزدیک نشود
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت به خاطر ترس از رد شدن به او نزدیک نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He didn't want any further involvement for fear of retribution.
[ترجمه گوگل]او از ترس انتقام نمی‌خواست دخالت بیشتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او خواستار دخالت بیشتر در ترس از مجازات نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We spoke in whispers for fear of waking the baby/for fear we might wake the baby.
[ترجمه گوگل]از ترس بیدار کردن بچه/از ترس اینکه بچه را بیدار کنیم زمزمه صحبت کردیم
[ترجمه ترگمان]از ترس اینکه مبادا بچه را بیدار کنیم، با پچ پچ شروع به صحبت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• due to fright of, due to terror of, in apprehension of

پیشنهاد کاربران

بپرس