for example

/fɔːr ɪgˈzæm.pəl//fɔːr ɪgˈzɑːmpl/

معنی: مثلا
معانی دیگر: برای مثال، برای نمونه، بانمون

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: as an example or examples.

- We have many kinds of white flowers; for example, there are these roses and daisies.
[ترجمه زررتشت] ما گونه های گوناگونی از گل های سپید داریم برای نمونه گل های نسترن و مروارید هستند
|
[ترجمه HG] ما گونه های گل های سفید بانمون گل سرخ و داوودی در اختیار داریم.
|
[ترجمه ناشناس] ما انواع مختلفی از گل های سفید داریم. به عنوان مثال، این گل رز و دیزی وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل] ما انواع مختلفی از گل های سفید داریم به عنوان مثال، این گل رز و دیزی وجود دارد
[ترجمه ترگمان] ما انواع زیادی از گل سفید داریم، به عنوان مثال، این گل ها و گل های داودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. You can use any two colors — for example, red and yellow.
[ترجمه گوگل]شما می توانید از هر دو رنگ استفاده کنید - به عنوان مثال، قرمز و زرد
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از هر دو رنگ - برای مثال قرمز و زرد استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many factors are important, for example class, gender, age and ethnicity.
[ترجمه گوگل]عوامل زیادی مهم هستند، برای مثال طبقه، جنسیت، سن و قومیت
[ترجمه ترگمان]بسیاری از عوامل مهم هستند، برای مثال کلاس، جنسیت، سن و نژاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You often write a slash between alternatives, for example, 'and/or'.
[ترجمه گوگل]شما اغلب بین گزینه های جایگزین می نویسید، به عنوان مثال، "و/یا"
[ترجمه ترگمان]شما اغلب یک ضربه را بین جایگزین ها، برای مثال، و \/ یا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a similar word in many languages, for example in French and Italian.
[ترجمه گوگل]یک کلمه مشابه در بسیاری از زبان ها وجود دارد، به عنوان مثال در فرانسه و ایتالیایی
[ترجمه ترگمان]واژه مشابهی در بسیاری از زبان ها وجود دارد، به عنوان مثال در زبان فرانسوی و ایتالیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The term "renewable energy" is applied, for example, to energy deriving from solar radiation.
[ترجمه گوگل]اصطلاح «انرژی تجدیدپذیر» به عنوان مثال به انرژی حاصل از تابش خورشیدی اطلاق می شود
[ترجمه ترگمان]عبارت \"انرژی تجدید پذیر\" برای مثال انرژی ناشی از تابش خورشیدی اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many countries, for example Mexico and Japan, have a lot of earthquakes.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشورها، به عنوان مثال مکزیک و ژاپن، زلزله های زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها برای مثال مکزیک و ژاپن، زمین لرزه های زیادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fractions can be written with oblique strokes, for example 2/
[ترجمه گوگل]کسرها را می توان با ضربات مورب نوشت، به عنوان مثال 2/
[ترجمه ترگمان]Fractions می توانند با ضربه های مورب نوشته شوند، برای مثال ۲ \/
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Car prices can vary a lot. For example, in Belgium the VW Golf costs $1000 less than in Britain.
[ترجمه گوگل]قیمت خودرو می تواند بسیار متفاوت باشد به عنوان مثال، در بلژیک فولکس واگن گلف 1000 دلار کمتر از بریتانیا قیمت دارد
[ترجمه ترگمان]قیمت اتومبیل می تواند بسیار متفاوت باشد برای مثال، در بلژیک فولکس واگن گلف ۱۰۰۰ دلار کم تر از بریتانیا هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let us suppose, for example, that you are married with two children.
[ترجمه گوگل]برای مثال فرض کنید شما متاهل هستید و دو فرزند دارید
[ترجمه ترگمان]مثلا فرض کنیم که شما با دو بچه ازدواج کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A touring cyclist, for example, might turn the pedals 80 times a minute.
[ترجمه گوگل]برای مثال یک دوچرخه‌سوار در حال تور ممکن است 80 بار در دقیقه پدال‌ها را بچرخاند
[ترجمه ترگمان]برای مثال یک دوچرخه سوار به طور مثال ممکن است the را ۸۰ بار در دقیقه بچرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Take, for example, the simple sentence: "The man climbed up the hill"
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، جمله ساده را در نظر بگیرید: "مرد از تپه بالا رفت"
[ترجمه ترگمان]برای مثال، جمله ساده: \"مرد از تپه بالا رفت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let me take Edison for example.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید برای مثال ادیسون را در نظر بگیرم
[ترجمه ترگمان]بگذارید به عنوان مثال ادیسون را انتخاب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Offices can easily become more environmentally-friendly by, for example, using recycled paper.
[ترجمه گوگل]برای مثال، با استفاده از کاغذ بازیافتی، دفاتر به راحتی می توانند سازگارتر با محیط زیست شوند
[ترجمه ترگمان]این دفاتر به راحتی می توانند با استفاده از کاغذ بازیافت شده، به راحتی سازگار با محیط زیست شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is the allergy tied to dairy products, for example?
[ترجمه گوگل]آیا آلرژی به عنوان مثال به محصولات لبنی مرتبط است؟
[ترجمه ترگمان]آیا آلرژی مربوط به محصولات لبنی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مثلا (قید)
allegorically, for example, for instance, proverbially

انگلیسی به انگلیسی

• for instance, e.g.

پیشنهاد کاربران

He was a lazy boy. For example, he would often stay in bed until noon.
معنی : اون پسر تنبلی بود. برای مثال اون بیشتر اوقات تا ظهر در رختخواب میماند ( بود ) .
کلا به معنی : برای مثال ، مثلاً
برای مثال، مثلا
به عنوان مثال، برای نمونه
عبارت for example به معنای برای مثال
عبارت for example یعنی برای مثال یا مثلا است و به هر چیزی از قبیل یک شی، یک جمله، یا یک موقعیت اشاره می کند که چیزی را روشن کند، توضیح دهد یا تقویت کند. این اصطلاح در متون نوشتاری به صورت اختصاری با . e. g نشان داده می شود. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

there is a similar word in many languages, for example in french and italian ( واژه های یکسانی در زبان های مختلف وجود دارد، مثلا در فرانسه و ایتالیا. )
منبع: سایت بیاموز

برای مثال ، مثلا ، به عنوان نمونه
به طور مثال ، مثلاً
به عنوان مثاا
به عنوان نمونه، به عنوان مثال، مثلا
فی المثل، بر حسب مثال، به طور مثال
برای عبرت

به عنوان مثال. مثلا
برای مثال. به عنوان مثال. به عنوان نمونه

بعنوان نمونه ، بعنوان مثال
مثلا
بطور مثال
برای مثال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس