for all that


بااینهمه، باوجودهمه اینها، باهمه اینها

جمله های نمونه

1. I'm so grateful for all that you've done.
[ترجمه گوگل]من برای تمام کارهایی که انجام دادید بسیار سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]از کارهایی که کردی ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a token of our gratitude for all that you have done, we would like you to accept this small gift.
[ترجمه گوگل]به نشانه قدردانی از تمام کارهایی که انجام دادید، مایلیم این هدیه کوچک را بپذیرید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نشان قدردانی نسبت به همه کارهایی که انجام داده اید، ما دوست داریم این هدیه کوچک را قبول کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. $200 for all that work? It's an insult.
[ترجمه گوگل]200 دلار برای این همه کار؟ این یک توهین است
[ترجمه ترگمان]۲۰۰ دلار برای اون همه کار؟ این یه توهینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was personally responsible for all that the people had suffered under his rule.
[ترجمه گوگل]او شخصاً مسئول تمام رنج هایی بود که مردم تحت حکومت او متحمل شدند
[ترجمه ترگمان]او شخصا مسئول تمام چیزهایی بود که مردم تحت حکومت او عذاب کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He needs an outlet for all that pent - up anger.
[ترجمه گوگل]او برای تمام آن خشم فروخورده به یک خروجی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]او به یک خروجی برای تمام این خشم - نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has many faults, but for all that I like him.
[ترجمه گوگل]او ایرادهای زیادی دارد، اما با همه چیز او را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]او اشتباه ات زیادی دارد، اما به هر حال من از او خوشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was unemployed for all that time.
[ترجمه گوگل]او تمام آن مدت بیکار بود
[ترجمه ترگمان]او برای همیشه بی کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But for all that, you are not bad.
[ترجمه گوگل]اما با همه اینها، شما بد نیستید
[ترجمه ترگمان]اما برای همه این ها، تو بد نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For all that, observers are unanimous that Swapo will emerge with a clear majority.
[ترجمه گوگل]با همه اینها، ناظران متفق القول هستند که Swapo با اکثریت واضح ظاهر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]برای همه این ها، ناظران متفق القول هستند که Swapo با اکثریت قاطع ظاهر خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hell, his great-grandaddy used to work for nothing, for all that matter.
[ترجمه گوگل]جهنم، پدربزرگش بیهوده کار می کرد، با همه اینها
[ترجمه ترگمان]به جهنم، پدر بزرگ او برای هیچ چیز کار نمی کرد، برای همه این چیزها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And for all that, I have fallen into the hands of the Robemaker, he thought angrily.
[ترجمه گوگل]و با عصبانیت فکر کرد با همه اینها به دست عباساز افتاده ام
[ترجمه ترگمان]و با عصبانیت به خود گفت: و برای همه این ها، من به دست the افتاده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For all that he was an attractive little creature with a sweetly expressive face.
[ترجمه گوگل]با همه اینها او یک موجود کوچک جذاب با چهره ای شیرین بود
[ترجمه ترگمان]برای همه او موجودی جذاب و جذاب بود که صورت sweetly داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But for all that Electric Moon is brimful of charm and many small gems of enlightenment.
[ترجمه گوگل]اما با همه اینها، ماه الکتریکی پر از جذابیت و بسیاری از جواهرات کوچک روشنگری است
[ترجمه ترگمان]اما برای همه آن ماه برق پر از افسون و بسیاری از سنگ های کوچک روشن گری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Mrs Pigdon was a sharp-eyed dame for all that.
[ترجمه گوگل]اما خانم پیگدون برای همه اینها دختری تیزبین بود
[ترجمه ترگمان]اما خانم Pigdon زنی با چشمانی تیزبین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yet for all that, Reagan was not without experience highly relevant to the demands of executive leadership in the 1980s.
[ترجمه گوگل]با وجود همه اینها، ریگان بی تجربه نبود که به شدت با خواسته های رهبری اجرایی در دهه 1980 مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، ریگان بدون تجربه بسیار مرتبط با خواسته های رهبری اجرایی در دهه ۱۹۸۰ نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• still, nevertheless

پیشنهاد کاربران

با این همه، با وجود همه ی این ها
مترادف؛ Despite that, even so, nevertheless, still, all the same, nonetheless
مثال؛
He is stubborn, for all that, he is also kind.
The journey was long and difficult, but for all that, we reached our goal.
...
[مشاهده متن کامل]

She had little experience, for all that, she performed incredibly well.

با وجود همه اینها، به رغم همه اینها
Example: He was a nice man for all that
🔸با وجود همه اینها، مرد خوبی بود.
با وجود همه اینها
He is unfriendly but for all that he is your father.
برای تمام آنچه