for a reason

انگلیسی به انگلیسی

• not in vain, not for nothing, not for free, not accidental, with a purpose

پیشنهاد کاربران

بی دلیل ( فعل معکوس )
بی دلیل نبود/نیست
مثال:
Those two girls were also going to the attic for a reason.
آن دو دختر بی دلیل به اتاق زیرشیروانی نمی رفتند.
He didn't talk to me for a reason.
بی دلیل نبود که با من حرف نمی زد.
به دلایلی

بپرس