foppery

/ˈfɑːpəriː//ˈfɒpərɪ/

معنی: خودسازی، جلفی، کارهای جلف
معانی دیگر: (در مورد مرد) ژیگول مابی، سوسول بازی، خودآرایی (بیش از حد)، مکش مرگ مایی، خودسای، خودنمایی

جمله های نمونه

1. "Fine son this foppery is really good-looking today. "He smiles and looks at my hair to carry.
[ترجمه گوگل]"پسرم خوب، این قیچی امروز واقعاً خوش قیافه است "او لبخند می زند و به موهای من نگاه می کند تا حمل کنم
[ترجمه ترگمان]او لبخند می زند و به موهایم نگاه می کند تا حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let not the sound of shallow foppery enter my sober house.
[ترجمه گوگل]مبادا صدای پفک های کم عمق وارد خانه هوشیار من شود
[ترجمه ترگمان]بگذار صدای of shallow وارد خانه sober شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. See via again foppery, cannot compare with oneself extra.
[ترجمه گوگل]دوباره از طریق foppery ببینید، نمی توانید با خود اضافی مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]از طریق foppery دوباره ببینید، نمی تواند خود را با فرد دیگری مقایسه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I know! You see his foppery, Be assorted from what nice person!
[ترجمه گوگل]میدانم! می بینید که از چه آدم خوبی!
[ترجمه ترگمان]! میدونم You را می بینی، از یک آدم خوب جور در می آید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They disguise foppery to make every effort to scare people.
[ترجمه گوگل]آنها برای ترساندن مردم، همه تلاش خود را برای ترساندن مردم انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا هر تلاشی را برای ترساندن مردم انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Color woman, unexpectatively you primp foppery and have some to look a head. "Heart in stunning, inside but Be not ambitioning to admit.
[ترجمه گوگل]"زن رنگی، به طور غیرمنتظره‌ای تو را پر می‌کنی و کمی به نظر می‌رسی قلبت خیره‌کننده است، درون اما جاه‌طلب نباش که اعتراف کنی
[ترجمه ترگمان]\"زن رنگی، به نام unexpectatively you foppery and و کمی سرش را به یک سر نگاه دارد\" قلب به طرز شگفت انگیزی در داخل اما قابل پذیرش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Small breeze this body foppery pour is make the person at present a bright!
[ترجمه گوگل]نسیم كوچك این بدن را فوپری می ریزد در حال حاضر انسان را روشن می كند!
[ترجمه ترگمان]باد کوچکی که این بدن جاری می شود باعث می شود که فرد در حال حاضر روشن باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You see odd change son why forever the foppery of boy's son and never stay cilia?
[ترجمه گوگل]می بینید پسر تغییر عجیبی دارد چرا تا ابد مژگان پسر پسر است و هرگز مژک نمی ماند؟
[ترجمه ترگمان]تو پسر تغییر عجیبی می بینی، چرا برای همیشه the پسر پسر و هیچ وقت نباید آن را مخفی نگه دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The history is a young girl, Let people to doll up foppery.
[ترجمه گوگل]تاریخ یک دختر جوان است، اجازه دهید مردم برای عروسک کردن
[ترجمه ترگمان]تاریخ یک دختر جوان است، اجازه بدهید کاره ای foppery را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is aggregate of come to say, belong to a conservative person on the foppery.
[ترجمه گوگل]آیا مجموع آمده است که بگوییم، متعلق به یک فرد محافظه کار است
[ترجمه ترگمان]آیا این ها برای گفتن هستند که متعلق به فرد محافظه کار در the هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خودسازی (اسم)
foppery

جلفی (اسم)
foppery

کارهای جلف (اسم)
foppery

انگلیسی به انگلیسی

• vanity, conceit

پیشنهاد کاربران

بپرس