1. it took a bit of footwork to avoid answering their questions
احتراز از پاسخ دادن به پرسش های آنان مستلزم زرنگی بسیار بود.
2. The England keeper revealed some fancy footwork in the victory over Nottingham Forest.
[ترجمه گوگل]دروازه بان تیم ملی انگلیس در پیروزی مقابل ناتینگهام فارست از پاهای جذابی به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]صاحب انگلستان، footwork فانتزی را در پیروزی بر فراز ناتینگهام فارست آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This exercise improves your coordination, balance, timing and footwork.
[ترجمه گوگل]این تمرین هماهنگی، تعادل، زمان بندی و حرکت پا را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]این تمرین هماهنگی، تعادل، زمانبندی و footwork را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His nippy footwork and ball control won him the match.
[ترجمه گوگل]حرکات پا و کنترل توپ او باعث پیروزی او در این مسابقه شد
[ترجمه ترگمان]nippy footwork و کنترل توپ او این مسابقه را به او واگذار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She threw in a lot of flashy footwork to impress the judges.
[ترجمه گوگل]او برای تحت تاثیر قرار دادن داوران، حرکات بسیار پر زرق و برقی را انجام داد
[ترجمه ترگمان]اون یه عالمه کار پر زرق و برق انداخت تا داور رو تحت تاثیر قرار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And that's a marvellous bit of footwork there from Ponti as he takes the ball from Garcia.
[ترجمه گوگل]و این حرکت شگفت انگیزی است که پونتی در آنجا توپ را از گارسیا می گیرد
[ترجمه ترگمان]و این کار همان طور که او مجلس رقص گارسیا را از پو نتی می برد، این کار از پو نتی جا گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Thanks to agile footwork he always managed to escape his pursuers.
[ترجمه گوگل]به لطف حرکت پاهای چابک او همیشه موفق می شد از تعقیب کنندگان خود فرار کند
[ترجمه ترگمان]به لطف footwork چابک همیشه موفق می شد از تعقیب کنندگان خود فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She showed some nimble footwork and looked a promising player.
[ترجمه گوگل]او پاهای زیرکانه ای نشان داد و بازیکنی امیدوارکننده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او چند تا پا چابک را نشان داد و یک بازیکن امیدوار کننده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Negotiating a deal can take some fancy footwork .
[ترجمه گوگل]مذاکره در مورد یک معامله میتواند به کارهایی جذاب نیاز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]فقط یک معامله میتونه یک خورده از کار خوشش بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was going to take some deft political footwork to save the situation.
[ترجمه گوگل]برای نجات این وضعیت نیاز به چند حرکت سیاسی ماهرانه بود
[ترجمه ترگمان]قرار بود که footwork سیاسی deft برای نجات این وضعیت انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It took a bit of deft footwork to get them to agree.
[ترجمه گوگل]کمی کار ماهرانه لازم بود تا آنها موافقت کنند
[ترجمه ترگمان]کمی مهارت پیدا کرد تا آن ها را راضی کند که موافقت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He got round the defender using some slick footwork.
[ترجمه گوگل]او با استفاده از حرکات پایی نرم به دور مدافع رفت
[ترجمه ترگمان]اون با استفاده از یه سری کاره ای احمقانه به طرف مدافع رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I might be doing a lot of footwork over the weekend.
[ترجمه گوگل]ممکن است در آخر هفته کارهای زیادی با پا انجام دهم
[ترجمه ترگمان]ممکنه من کاره ای زیادی از این آخر هفته انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Speed comes partly from good footwork anyway.
[ترجمه گوگل]به هر حال سرعت تا حدودی ناشی از کار خوب پا است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، سرعت تا حدودی ناشی از footwork خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید