1. footloose and fancy-free
فارغ و آزاد از قید و خیال
2. When the kids leave home, you'll be footloose and fancy-free .
[ترجمه گوگل]وقتی بچهها خانه را ترک میکنند، شما راحت و بیتفاوت خواهید بود
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه ها از خانه بیرون بروند، بی بند و بند و بند و بند و بند و بند ll
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ah, I was still footloose and fancy-free in those days.
[ترجمه گوگل]آه، من در آن روزها هنوز دست و پا بسته و بی خیال بودم
[ترجمه ترگمان]آه، من اون روزها هنوز آدم بی بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Here she was, at forty, footloose and fancy - free in New York.
[ترجمه گوگل]اینجا او در چهل سالگی، در نیویورک آزاد و آزاد بود
[ترجمه ترگمان]اینجا او در چهل سالگی آدم بی بند و بند و بند و بند بود و در نیویورک آزاد و بی بند و بند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ten years ago I was footloose and fancy-free .
[ترجمه گوگل]ده سال پیش من بی بند و بار بودم
[ترجمه ترگمان]ده سال پیش آدم بی بند و بند و بند و بند و بند و بند نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My sister's married but I'm still footloose and fancy-free.
[ترجمه گوگل]خواهرم متاهل است، اما من هنوز دست و پا بسته و بی خیال هستم
[ترجمه ترگمان]زن من شوهر دارد، اما هنوز بی بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I was still footloose and fancy-free in those days.
[ترجمه گوگل]در آن روزها من هنوز پاها و بی خیال بودم
[ترجمه ترگمان]اون روزها هنوز آدم بی بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. People that are single tend to be more footloose.
[ترجمه گوگل]افرادی که مجرد هستند تمایل بیشتری به سستی دارند
[ترجمه ترگمان]افرادی که مجرد هستند تمایل بیشتری به be دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Secondly, high technology industries are footloose - products such as microchips are easy to transport, and thrive in a clean environment.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، صنایع با فناوری پیشرفته از پا افتاده اند - محصولاتی مانند ریزتراشه ها حمل و نقل آسانی دارند و در یک محیط تمیز رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]دوم، صنایع فن آوری بالا محصولاتی مانند microchips هستند که برای حمل و نقل آسان هستند و در یک محیط تمیز رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Europe is filled with footloose students every summer.
[ترجمه گوگل]اروپا هر تابستان مملو از دانشآموزان بیپاچه میشود
[ترجمه ترگمان]اروپا هر تابستان پر از footloose دانش آموز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I suspect that most of the inhabitants are footloose and shiftless.
[ترجمه گوگل]من گمان میکنم که اکثر ساکنان آنها سست و بیچرخ هستند
[ترجمه ترگمان]گمان می کنم بیشتر ساکنان این شهر بی بند و بند و بی بند و بند و بی بند و بند و بی بند و بند و بی بند و بند و بی بند و بند و بی بند و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was true he was footloose, and unmarried.
[ترجمه گوگل]درست بود که او دستپاچه و مجرد بود
[ترجمه ترگمان]این حقیقت داشت که او بی بند و بند بود و ازدواج نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. No, I'm not married - still footloose and fancy-free.
[ترجمه گوگل]نه، من متاهل نیستم - هنوز هم بی بند و بار و بی خیال
[ترجمه ترگمان]- نه، من ازدواج نکردم - هنوز هم بی بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some of these people are footloose and flighty.
[ترجمه گوگل]برخی از این افراد بی بند و بار هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از این افراد footloose و flighty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید