footbridge

/ˈfʊtbrɪdʒ//ˈfʊtbrɪdʒ/

معنی: پل پیاده رو، پل پیاده روی
معانی دیگر: پل عابر پیاده، پل پیادگان، پل پیاده روها، پل پیاده رو، پل پیاده روی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a bridge for pedestrians only.

جمله های نمونه

1. Passengers may cross by the footbridge.
[ترجمه گوگل]مسافران ممکن است از روی پل عابر پیاده عبور کنند
[ترجمه ترگمان]مسافران می توانند از طریق the عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The recent flood has swept away the footbridge.
[ترجمه خلیل] سیل اخیر پل عابر رو رااربین برده است
|
[ترجمه گوگل]سیل اخیر پل عابر پیاده را با خود برده است
[ترجمه ترگمان]سیل اخیر the را باخود برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We crossed the footbridge and went out into a silent forecourt.
[ترجمه گوگل]از پل عابر پیاده رد شدیم و به محوطه ای ساکت رفتیم
[ترجمه ترگمان]از پل پیاده رو عبور کردیم و به سمت یک میدان ساکت رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This footbridge used to be the only way to cross to the other platform.
[ترجمه گوگل]این پل عابر پیاده در گذشته تنها راه عبور به سکوی دیگر بود
[ترجمه ترگمان]این footbridge تنها راه عبور از روی سکوی دیگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cross the footbridge and follow the steep zig-zag path up to the wall and the ladder stile.
[ترجمه گوگل]از پل عابر پیاده عبور کرده و مسیر شیب دار زیگزاگ را تا دیوار و نردبان دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]از پل پیاده رو عبور کنیم و مسیر پرپیچ و خمی را تا به دیوار و پلکان نردبان برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A decrepit footbridge crosses to the north bank.
[ترجمه گوگل]یک پل عابر پیاده فرسوده به کرانه شمالی می گذرد
[ترجمه ترگمان]پل عابر پیاده از ساحل شمالی عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The other is a slim footbridge carried on the piers of what looks like a former railway viaduct.
[ترجمه گوگل]پل دیگر یک پل عابر پیاده باریک است که بر روی پایه‌های چیزی شبیه راه‌آهن سابق است
[ترجمه ترگمان]دیگری یک footbridge باریک است که روی پایه های آنچه شبیه به یک viaduct راه آهن سابق است حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Continue past the derelict wall to the footbridge.
[ترجمه گوگل]از دیوار متروکه گذشته تا پل عابر پیاده ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]از کنار دیوار متروک به پل پیاده رو ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He trotted along the path to the footbridge, crossed it and raced out on to Water Meadow.
[ترجمه گوگل]او در طول مسیر به پل عابر پیاده رفت، از آن عبور کرد و به سمت واتر میدو رفت
[ترجمه ترگمان]در طول راه به پل پیاده رو پل یورتمه رفت و از آن عبور کرد و با سرعت به سوی مدو ره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They crossed an old footbridge and followed a stream that bubbled along off to their left.
[ترجمه گوگل]آنها از یک پل عابر پیاده قدیمی عبور کردند و نهری را دنبال کردند که در سمت چپ آنها حباب داشت
[ترجمه ترگمان]از کنار جاده پل قدیمی گذشتند و جویباری را دنبال کردند که به سمت چپشان سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But it can't afford to build a new footbridge with ramps at Leominster.
[ترجمه گوگل]اما توان ساخت یک پل عابر پیاده جدید با رمپ در لئومینستر را ندارد
[ترجمه ترگمان]اما توان مالی ساخت یک footbridge جدید با ramps در Leominster را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cross footbridge, take stile on right and turn left alongside fence, on clear track.
[ترجمه morteza] از پل عابر پیاده عبور کنید، سنگچین سمت راست را بگیرید و به سمت چپ در امتداد حصار فنس، در یک مسیر روشن بپیچید.
|
[ترجمه گوگل]از پل عابر پیاده عبور کنید، در سمت راست برید و در مسیر صاف در کنار حصار به چپ بپیچید
[ترجمه ترگمان]صلیب footbridge، راست روی راست و چپ به چپ در امتداد نرده، بر روی ریل روشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Among the new exhibits is a footbridge that once stood at Percy Main and a segment of the Channel Tunnel.
[ترجمه گوگل]در میان نمایشگاه‌های جدید، پل عابر پیاده‌ای است که زمانی در پرسی مین و بخشی از تونل مانش قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یکی از نمایشگاه های جدید یک footbridge است که زمانی در بخش پرسی مین و بخشی از تونل کانال ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Walk past a cottage and cross the footbridge on your right.
[ترجمه گوگل]از کنار یک کلبه عبور کنید و از پل عابر پیاده سمت راست خود عبور کنید
[ترجمه ترگمان]از یک کلبه عبور کن و از پل عابر پیاده برو سمت راست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mavis crossed the footbridge cautiously, listening in the dark for the river below.
[ترجمه گوگل]ماویس با احتیاط از پل عابر پیاده گذشت و در تاریکی به رودخانه زیر گوش داد
[ترجمه ترگمان]می ویس از پل عبور کرد و با احتیاط از پل عبور کرد و در تاریکی به سمت رودخانه پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پل پیاده رو (اسم)
footbridge

پل پیاده روی (اسم)
footbridge

تخصصی

[عمران و معماری] پل پیاده رو
[زمین شناسی] پل پیاده رو

انگلیسی به انگلیسی

• small bridge for pedestrians only
a footbridge is a narrow bridge that you can walk but not drive across.

پیشنهاد کاربران

پل عابر پیاده
مثال:
an insecure footbridge
یک پل عابر پیاده فاقد ایمنی
A bridge for passengers
پل عابرپیاده
پل هوایی
پل عابر پیاده
پل عابر، پل عابر پیاده

بپرس