foot the bill

پیشنهاد کاربران

To pay for something
these experesion somehow has the same meaning :
Pick up the bill/tab
shell out
پول خرج کردن
سلفیدن. اصطلاحی عامیانه برای پرداختن بهای کالا یا خدمتی است. ( ن. ک. فرهنگ توصیفی اصطلاحات پول، بانکداری و مالیه ی بین المللی )
to pay the bill
پرداخت کردن صورت حساب
informal
پول دادن
خرج را دادن
هزینه را دادن
to be responsible for paying the cost of something
to pay for something, especially something expensive that you do not want to pay for
to pay for something, esp. something expensive
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/foot-the-bill• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/foot-the-bill• https://www.oxfordlearnersdictionaries.com/definition/english/bill_1#foot_idmg_23
پول خرج کردن
His parents footed the bill for his college education
خانواده اش خرج دانشگاهشو میدن
My girlfriend is so rich that she always �foot the bill� for my expenses.
خرجمو میده ، همه هزینه هاش پای اونه 😐😂
Idiom :
Pay for something
این یک اصطلاح کاملا" اسلنج هستش و در مواقعی به کار برده می شود که ما در رستوران یا هر جای دیگری هستیم و زمانی که صورت حساب را می خواهیم حساب کنیم می پرسیم از دوستان یا همراهانمنان که who foot the bill ? کی صورتحساب رو میده ؟ و در جواب می گیم I foot the bill من حساب می کنم. همچنین می تونیم بگیم Its On Me. . .
to pay for something, especially something expensive that you do not want to pay for

پرداخت کردن ( to pay )

بپرس