foot down

پیشنهاد کاربران

Too act firmly
قاطعانه اقدام کردن
It's time to put your foot down
زمانش رسیده که قاطعانه عمل کنی
اصرار داشتن به چیزی ( کوتاه نیامدن )
Im puting my foot down
روی ( حرفم یا عملم ) اصرار دارم.

بپرس