foolishness


معنی: سفاهت، حماقت
معانی دیگر: نادانی، ابلهی، دیوانگی، کارابلهانه

جمله های نمونه

1. Critics scored him for his foolishness.
[ترجمه گوگل]منتقدان او را به خاطر حماقتش گل زدند
[ترجمه ترگمان]منتقدان او را به خاطر his به ثمر رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. First love is only a little foolishness and a lot of curiosity.
[ترجمه گوگل]عشق اول فقط کمی حماقت و کنجکاوی زیاد است
[ترجمه ترگمان]نخستین عشق فقط یک حماقت کوچک و یک عالمه کنجکاوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The father expostulate with his son about the foolishness of leaving school.
[ترجمه گوگل]پدر با پسرش در مورد حماقت ترک مدرسه توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]پدر با پسرش راجع به حماقت مدرسه با پسرش حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The coming of spring often induces light-hearted foolishness in many people.
[ترجمه گوگل]آمدن بهار اغلب باعث حماقت سبک دل در بسیاری از مردم می شود
[ترجمه ترگمان]ظهور بهار باعث حماقت مردم در بسیاری از مردم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was foolishness on a heroic scale.
[ترجمه گوگل]این حماقتی در مقیاس قهرمانانه بود
[ترجمه ترگمان]این حماقت در مقیاس قهرمانانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We condemned his foolishness.
[ترجمه گوگل]ما حماقت او را محکوم کردیم
[ترجمه ترگمان]ما حماقت او را محکوم کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The comic skIt'sent up the foolishness of young men in love.
[ترجمه گوگل]اسکیت کمیک حماقت مردان جوان عاشق را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]The خنده آور، حماقت مردان جوانی را در عشق به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They don't accept any foolishness when it comes to spending money.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ حماقتی را در مورد خرج کردن نمی پذیرند
[ترجمه ترگمان]وقتی بحث پول در میان است، هیچ ابلهی قبول نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His actions are a monument to foolishness.
[ترجمه گوگل]اعمال او یادگار حماقت است
[ترجمه ترگمان]عمل او یک بنای یادبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The comic skit sent up the foolishness of young men in love.
[ترجمه گوگل]طرح طنز حماقت مردان جوان عاشق را به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]آن قطعه فکاهی اشعار فکاهی مردان جوان را به عشق فرا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His foolishness almost cost him his life.
[ترجمه گوگل]حماقت او تقریباً به قیمت جان او تمام شد
[ترجمه ترگمان]حماقت او تقریبا به قیمت جانش تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jenny had to laugh at her own foolishness.
[ترجمه گوگل]جنی مجبور شد به حماقت خودش بخندد
[ترجمه ترگمان]جنی مجبور بود به حماقت خودش بخندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps the most conspicuous example of this well-intentioned foolishness is the minimum wage.
[ترجمه گوگل]شاید بارزترین نمونه از این حماقت خوش نیت، حداقل دستمزد باشد
[ترجمه ترگمان]شاید بارزترین نمونه از این foolishness حسن نیت، حداقل دست مزد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. True education is the weapon against stupidity and foolishness. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]آموزش واقعی سلاحی است در برابر حماقت و حماقت دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]تعلیم درست سلاح بر ضد حماقت و حماقت است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is still foolishness and a stumbling block.
[ترجمه گوگل]هنوز هم حماقت و مانع است
[ترجمه ترگمان]هنوز احمقانه است و یک مانع سکندری خوران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفاهت (اسم)
amentia, foolishness, stupidity, idiotism

حماقت (اسم)
idiocy, foolishness, stupidity, idiotism, asininity, folly, silliness, hebetude, lunacy, fatuity, unreason, tommyrot

انگلیسی به انگلیسی

• stupidity, silliness, nonsense

پیشنهاد کاربران

بپرس