food pyramid

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pictorial guide developed by the U.S. Department of Agriculture to advocate healthy eating habits. It shows which types of foods should be eaten in lesser or greater amounts for good health.

جمله های نمونه

1. Plants are the basis of the food pyramid for all living things even for other plants.
[ترجمه گوگل]گیاهان اساس هرم غذایی برای همه موجودات زنده حتی برای سایر گیاهان هستند
[ترجمه ترگمان]گیاهان پایه هرم غذایی برای همه چیزهای زنده حتی برای گیاهان دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whatever its shortcomings, the food pyramid has been retired.
[ترجمه گوگل]هرم غذایی هر چه کاستی داشته باشد بازنشسته شده است
[ترجمه ترگمان]این هرم غذایی هر چه که باشد، هرم غذایی بازنشسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chances are itwouldn't look like the food pyramid, the official government guidelinesreleased by the usda in 199
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که شبیه هرم غذایی نباشد، دستورالعمل رسمی دولت که توسط ایالات متحده آمریکا در سال 199 منتشر شد
[ترجمه ترگمان]احتمالش زیاد است که این هرم غذایی شبیه هرم غذایی باشد، دولت رسمی که در ۱۹۹ امتیاز قرار دارد ۱۹۹ راس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The guidelines, meant to be akin to the "Food Pyramid" nutritional advice, are based on studies that show clear health benefits from regular, moderate exercise.
[ترجمه گوگل]این دستورالعمل‌ها که قرار است مشابه توصیه‌های تغذیه‌ای «هرم غذایی» باشد، بر اساس مطالعاتی است که فواید سلامتی واضح از ورزش منظم و متوسط ​​را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این رهنمودها، که قرار است شبیه به توصیه های غذایی هرم غذایی باشد، مبتنی بر مطالعاتی است که فواید سلامتی را از ورزش منظم و متوسط نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The food pyramid can help you in the quest to understand and improve your eating habits.
[ترجمه گوگل]هرم غذایی می تواند به شما در تلاش برای درک و بهبود عادات غذایی خود کمک کند
[ترجمه ترگمان]هرم غذایی می تواند به شما در تلاش برای درک و بهبود عادت های غذایی خود کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Indeed, the food pyramid is due for anoverhaul in 2003--although no one is yet willing to give any details.
[ترجمه گوگل]در واقع، هرم غذایی قرار است در سال 2003 بازنگری شود - اگرچه هنوز کسی مایل به ارائه جزئیات نیست
[ترجمه ترگمان]در واقع هرم غذایی بخاطر anoverhaul در سال ۲۰۰۳ است - - اگرچه هنوز کسی تمایلی به ارائه جزئیات ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. MyPlate replacesthe U. S. Department of Agriculture's Food Pyramid, which was unveiled in 1992but had become too complicated in ensuing years, many nutritionists contended.
[ترجمه گوگل]بسیاری از متخصصان تغذیه معتقدند که MyPlate جایگزین هرم غذایی وزارت کشاورزی ایالات متحده می شود که در سال 1992 رونمایی شد، اما در سال های بعد بسیار پیچیده شده بود
[ترجمه ترگمان]بشقاب من replacesthe اس متخصصان تغذیه ادعا می کنند که هرم غذایی هرم غذایی که در سال ۱۹۹۲ رونمایی شد اما در سال های بعد بسیار پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The food pyramid directs you to eat 4-6 servings of fruit each day.
[ترجمه گوگل]هرم غذایی شما را به خوردن 4 تا 6 وعده میوه در روز راهنمایی می کند
[ترجمه ترگمان]هرم غذایی به شما دستور می دهد که هر روز ۴ تا ۶ وعده میوه بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think it would be too hard for my them to prepare a separate meal for me every single day in a country that pretty much bases its food pyramid on rice, fish and beef.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم برای آنها سخت باشد که هر روز یک وعده غذایی جداگانه برای من تهیه کنند، در کشوری که اساس هرم غذایی خود را تقریباً برنج، ماهی و گوشت گاو قرار داده است
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم برای آن ها خیلی سخت است که هر روز در کشوری غذای جداگانه برای من آماده کنند که در آن همه پایه و اساس هرم غذایی خود را بر برنج، ماهی و گوشت آماده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it wasn't until the USDA released the iconic 1992 food pyramid that the government finally found a shorthand that stuck.
[ترجمه گوگل]اما تا زمانی که وزارت کشاورزی ایالات متحده آمریکا هرم غذایی نمادین در سال 1992 را منتشر کرد، سرانجام دولت کوتاه‌نویسی پیدا کرد که گیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]اما تا زمانی که اداره کشاورزی آمریکا هرم غذایی سال ۱۹۹۲ را منتشر کرد که دولت سرانجام یک تندنویسی را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do you like the updated, radically different shape of the food pyramid?
[ترجمه گوگل]آیا شکل به روز شده و کاملاً متفاوت هرم غذایی را دوست دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن شکل کاملا متفاوت هرم غذایی را دوست دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After years of criticism from nutritionists, the USDA may update its five-year-old food pyramid.
[ترجمه گوگل]پس از سال ها انتقاد از سوی متخصصان تغذیه، وزارت کشاورزی آمریکا ممکن است هرم غذایی پنج ساله خود را به روز کند
[ترجمه ترگمان]بعد از سال ها انتقاد متخصصان تغذیه، اداره کشاورزی آمریکا ممکن است هرم غذایی پنج ساله خود را به روز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Downside: Long-term adherence. It's hard to stick to a diet that restricts such a big chunk of the food pyramid.
[ترجمه گوگل]جنبه منفی: پایبندی طولانی مدت سخت است که به رژیمی پایبند باشید که چنین بخش بزرگی از هرم غذایی را محدود کند
[ترجمه ترگمان]Downside: پایبندی به دراز مدت سخت است که به رژیم غذایی که چنین بخش بزرگی از هرم غذایی را محدود می کند، پایبند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. HIGH INTAKE OF FRUITS and vegetables is perhaps the least controversial aspect of the food pyramid.
[ترجمه گوگل]مصرف زیاد میوه ها و سبزیجات شاید کم بحث برانگیزترین جنبه هرم غذایی باشد
[ترجمه ترگمان]مکش زیاد میوه ها و سبزیجات احتمالا کم ترین جنبه از هرم غذایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

food pyramid ( تغذیه )
واژه مصوب: هِرَم غذایی
تعریف: راهنمایی نمادین که نسبت گروه های اصلی غذایی در تغذیه را به صورت هرم ‏نشان می دهد
هرم غذایی

بپرس