1. my fondness for classical music
علاقه ی من به موسیقی کلاسیک
2. a sneaking fondness for ice cream
علاقه ی پنهانی به بستنی
3. She has a fondness for red wine.
[ترجمه گوگل]او به شراب قرمز علاقه دارد
[ترجمه ترگمان] اون علاقه زیادی به شراب قرمز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. One of his many enthusiasms is a great fondness of eastern music.
[ترجمه گوگل]یکی از علاقهمندیهای بسیار او علاقه شدید به موسیقی شرقی است
[ترجمه ترگمان]یکی از many علاقه فراوانی به موسیقی شرقی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was her father's fondness for drink that brought about the break-up of her parents' marriage.
[ترجمه گوگل]این علاقه پدرش به نوشیدنی بود که باعث از هم پاشیدگی ازدواج والدینش شد
[ترجمه ترگمان]علاقه پدرش به نوشیدنی بود که در مورد جدایی از ازدواج پدر و مادرش آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I've always had a certain fondness for her.
[ترجمه گوگل]من همیشه علاقه خاصی به او داشتم
[ترجمه ترگمان]من همیشه علاقه خاصی به او داشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Among his many enthusiasms is a great fondness of Eastern music.
[ترجمه گوگل]در میان علاقهمندیهای بسیار او، علاقه شدید به موسیقی شرقی است
[ترجمه ترگمان]در میان این همه شور و اشتیاق بسیار به موسیقی شرقی علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Early hints of this fondness for the dramatic percolate through his journal.
[ترجمه گوگل]اشارات اولیه از این علاقه به نمایش دراماتیک از طریق مجله او نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]به همین نکته توجه داشت که این علاقه به خاطرات دراماتیک از دفتر خاطرات او سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The novel displayed Rolfe's fondness for neologism, verbal sumptuousness, and quirky spelling in its best light.
[ترجمه گوگل]این رمان علاقه رولف را به نو شناسی، مجلل کلامی و املای عجیب و غریب در بهترین حالت خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]این رمان علاقه Rolfe به neologism، sumptuousness شفاهی و املایی عجیب را در بهترین نور خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Still, given our fondness for gunning each other down, fearing the sight of blood seems perfectly sound.
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به علاقه ما به تیراندازی یکدیگر، ترس از دیدن خون کاملاً درست به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، با توجه به علاقه ای که به هم داشتیم، بیم آن داشتیم که منظره خون کاملا به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Could my fondness have kept you steady I should not now appear before you in this solemn manner.
[ترجمه گوگل]آیا علاقه من می توانست شما را ثابت نگه دارد، اکنون نباید به این شکل جدی در برابر شما ظاهر شوم
[ترجمه ترگمان]شاید علاقه من به تو پیوسته پیش از این بود که با این رفتار جدی در مقابل شما ظاهر شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Another sore point was de Gaulle's fondness for theatricality and rhetoric, which sometimes came at the expense of substance.
[ترجمه گوگل]نکته دردناک دیگر، علاقه دوگل به نمایشنامه و بلاغت بود که گاهی اوقات به قیمت تمام شدن محتوا تمام می شد
[ترجمه ترگمان]نکته دردناک دیگر علاقه گل دو گل به theatricality و معانی بیان بود که گاهی به بهای مواد مورد توجه قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His fondness for rings had already earned him the nickname Ringo.
[ترجمه گوگل]علاقه او به حلقهها قبلاً لقب رینگو را برای او به ارمغان آورده بود
[ترجمه ترگمان]علاقه او به حلقه همین بود که این لقب را به نام رینگو به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. People's fondness for wearing black and other dark colours was a vogue I never really liked.
[ترجمه گوگل]علاقه مردم به پوشیدن مشکی و سایر رنگهای تیره، مدی بود که من هرگز آن را دوست نداشتم
[ترجمه ترگمان]علاقه مردم به پوشیدن لباس سیاه و دیگر رنگ های سیاه بود که من هرگز از آن خوشم نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید