fond of

انگلیسی به انگلیسی

• partial to, attached to, keen on, having a liking for

پیشنهاد کاربران

keen on
علاقه مند به چیزی / شخصی
شیفته؛
دلباخته
. . like to
. . . love to
. . . Interested in
. . . Keen
to like someone very much, especially when you have known them for a long time and almost feel love for them
دلبسته کسی بودن
طرفدار چیزی یا کسی بو ن
دوستدار
دلباخته

آرام کردن
دوست داشتن
. She was specially fond of Atlanta
در گذر زمان عاشق شدن
چیزی را خیلی دو ست داشتن،
علاقه مند بودن به. . .
Interested in something
علاقمند به My sister is very fond of children
He is fond of chocolate cake.
علاقه مند به
دوست داشتن. لذت بردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس