fomenter


انگیزنده، محرک، مفتن، برانگیزنده

جمله های نمونه

1. The song was banned on the grounds that it might foment racial tension.
[ترجمه گوگل]این آهنگ به این دلیل ممنوع شد که ممکن است باعث ایجاد تنش نژادی شود
[ترجمه ترگمان]این آهنگ به دلیل تحریک تنش نژادی ممنوع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were accused of fomenting rebellion.
[ترجمه گوگل]آنها به تحریک شورش متهم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دامن زدن به شورش متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The activists were charged with fomenting revolution.
[ترجمه گوگل]این فعالان به تحریک انقلاب متهم شدند
[ترجمه ترگمان]این فعالان به دامن زدن به انقلاب متهم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They accused strike leaders of fomenting violence.
[ترجمه گوگل]آنها رهبران اعتصاب را به دامن زدن به خشونت متهم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها رهبران اعتصاب را به تحریک خشونت متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The result has been a series of increasingly bizarre and destructive blowups that generally foment a lot of confusion be-fore petering out.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک سری انفجارهای عجیب و غریب و مخرب فزاینده ای بوده است که به طور کلی سردرگمی زیادی را قبل از فروپاشی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه مجموعه ای از blowups مخرب و مخرب بوده است که به طور کلی سردرگمی بسیاری را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He hosted the meetings where the rebellion was fomented which ousted Mrs Thatcher from power.
[ترجمه گوگل]او میزبان جلساتی بود که در آن شورشی که خانم تاچر را از قدرت کنار زد، برانگیخت
[ترجمه ترگمان]او میزبان جلساتی بود که در آن شورش برانگیخته شد و خانم تا چر را از قدرت برکنار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For more years than I care to recall, the media have served as a willing accessory in fomenting environmental hysteria.
[ترجمه گوگل]برای سال‌های بیشتر از آنچه به یاد می‌آورم، رسانه‌ها به‌عنوان ابزاری مایل در دامن زدن به هیستری محیطی عمل کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]برای بیش از سال ها، رسانه ها به عنوان یک ابزار جانبی مشتاق در برانگیختن هیستری محیطی خدمت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The role of women in fomenting male aggression is, I now believe, marginal, even irrelevant.
[ترجمه گوگل]نقش زنان در دامن زدن به پرخاشگری مردان، به اعتقاد من، اکنون حاشیه ای و حتی بی ربط است
[ترجمه ترگمان]نقش زنان در برانگیختن خشم مرد این است که من اکنون معتقدم، حاشیه ای، و حتی بی ربط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Every two blocks or so he would leave the parade to renew an old acquaintanceship or foment a new one.
[ترجمه گوگل]تقریباً هر دو بلوک، رژه را ترک می‌کرد تا یک آشنایی قدیمی را تجدید کند یا یک آشنایی جدید ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]هر دو خیابان، برای تجدید آشنایی قدیمی یا تحریک کردن یک جنگ جدید، رژه را ترک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tepid federal response to the assault and murder of civil rights workers engaged in nonviolent activities fomented distrust.
[ترجمه گوگل]واکنش ملایم فدرال به حمله و قتل کارکنان حقوق مدنی که در فعالیت‌های غیرخشونت‌آمیز شرکت داشتند، بی‌اعتمادی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید دولت فدرال به این حمله و قتل فعالان حقوق مدنی که در فعالیت های غیرخشونت آمیز نقش دارند، عدم اعتماد را تحریک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition to unorganized individual and mob action, the Klan continued to foment racial violence.
[ترجمه گوگل]علاوه بر اقدامات سازمان‌یافته فردی و اوباش، کلان به دامن زدن به خشونت نژادی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]در ادامه فعالیت های انفرادی و مردمی، کلان به دامن زدن به خشونت نژادی ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Large sums of money have been expended in creating and fomenting prejudice and ill feeling against us.
[ترجمه گوگل]مبالغ هنگفتی صرف ایجاد و دامن زدن به تعصب و احساس بد علیه ما شده است
[ترجمه ترگمان]مبالغ هنگفتی صرف ایجاد و برانگیختن تعصب و احساس بدی نسبت به ما شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tom Hayden recalled the foment in Chicago 28 years ago that propelled him as a young radical into the national spotlight.
[ترجمه گوگل]تام هیدن به خاطر آورد که 28 سال پیش در شیکاگو او را به عنوان یک جوان رادیکال به کانون توجه ملی سوق داد
[ترجمه ترگمان]تام هایدن ۲۸ سال پیش در شیکاگو به بار آورد و او را به عنوان یک تندرو جوان در کانون توجه ملی سوق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every black leader became suspected of anti-Semitism-if not of fomenting it, then at least of tolerating it in colleagues.
[ترجمه گوگل]هر رهبر سیاه‌پوستی مظنون به یهودستیزی می‌شد - اگر نه به دامن زدن به آن، حداقل به تحمل آن در همکارانش
[ترجمه ترگمان]هر رهبر سیاه پوست مظنون به ضد سامی گرایی شد - اگر آن را دامن زده بود، پس حداقل می توانست آن را در کنار همکاران خود تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who instigates or incites; one who stirs something up; one who applies medicated liquids

پیشنهاد کاربران

بپرس