follow in someone's footsteps


به کسی تاسی کردن، اقتدا کردن، پیروی کردن، دنباله روی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• do as a predecessor did, emulate someone

پیشنهاد کاربران

پا جا پای کسی گذاشتن
مثال
She's following her father's footsteps.
او دارد پا جای پدرش میگذارد.
یعنی دقیقا رفتار و اعمالش شبیه پدرش است.
do the same job or activity as sb else who did it before
راه کسی را ادامه دادن، دنباله رو راه کسی بودن
مثلا:
i followed in my father’s footsteps
من راه پدرم را ادامه دادم
راه کسی را ادامه دادم
جا پای کسی نهدان
همون کاری رو انجام بدی که دیگران ( معمولا اعضای خانوادت ) قبلا انجام دادند
دنبال روی کسی بودن، روش کسی را دنبال کردن.

بپرس