folkway

/ˈfoˌkwe//ˈfoˌkwe/

(روش تفکر و احساس و رفتار مردم عادی) شیوه های مردمی، عرف همگان، عقیده عامه، طرز فکر عمومی، احساسات عمومی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) a pattern of life or mode of thought or action shared by a people as part of their traditional culture.

جمله های نمونه

1. The folkway and custom of Shijiazhuang Village, Anqiu City, are profound and famous.
[ترجمه گوگل]رسم و رسوم روستای شیجیاژوانگ، شهر آنکیو، عمیق و مشهور است
[ترجمه ترگمان]The و رسم روستای Shijiazhuang، شهر Anqiu، عمیق و مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fourthly, perking of folkway and innovation of education rely on combination of government and the people.
[ترجمه گوگل]رابعاً، بهره‌گیری از روش‌های عامیانه و نوآوری آموزش متکی بر ترکیب دولت و مردم است
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، perking of folkway و نوآوری آموزش به ترکیبی از دولت و مردم تکیه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After lunch, we visited the folkway museum of hometown.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار از موزه فولک وی زادگاه بازدید کردیم
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، ما از موزه شهر hometown بازدید کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Volkslieds can always put up the folkway of an area.
[ترجمه گوگل]فولکس‌لایدها همیشه می‌توانند شیوه‌های عامیانه یک منطقه را بسازند
[ترجمه ترگمان]Volkslieds همیشه می تواند the یک منطقه را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is full of breath - taking landscape, ancient history, simple folkway, wonderful culture.
[ترجمه گوگل]این مملو از نفس است - چشم انداز، تاریخ باستان، راه ساده مردمی، فرهنگ شگفت انگیز
[ترجمه ترگمان]این پر از مناظر سرشار از نفس، تاریخ باستان، فرهنگ ساده و فرهنگ شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the effective of zone, the language, consuetude, folkway and circumstance with the folk music attached are quite different.
[ترجمه گوگل]با تاثیر زون، زبان، کنسوئتود، فولکروش و شرایط با موسیقی فولک ضمیمه کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان]با نفوذ منطقه، زبان، consuetude، folkway و شرایط مربوط به موسیقی مردمی که به آن ها متصل است، کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Next, establishing market - in concept of market mechanism, education while, the attention is promoted western honest folkway.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، ایجاد بازار - در مفهوم مکانیسم بازار، آموزش و پرورش در عین حال، مورد توجه عامیانه صادقانه غربی است
[ترجمه ترگمان]سپس، ایجاد بازار - در مفهوم مکانیسم بازار، آموزش، و در عین حال، توجه به folkway صادقانه غربی ارتقا می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• custom or practice or way of life which members of a group share as part of their common culture

پیشنهاد کاربران

بپرس