1. They wanted the store to have a folksy small-town image.
[ترجمه گوگل]آنها میخواستند فروشگاه تصویری از شهر کوچک مردمی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند که فروشگاه یک تصویر کوچک از شهر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The town had a certain folksy charm.
[ترجمه گوگل]شهر جذابیت عامیانه خاصی داشت
[ترجمه ترگمان] این شهر یه افسون folksy خاص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The book has a certain folksy charm.
4. Sermonic and folksy in delivery, Reno did not detail a laundry list of new programs.
[ترجمه گوگل]موعظه و عامیانه در ارائه، رینو لیستی از برنامه های جدید را توضیح نداد
[ترجمه ترگمان]رنو و folksy در تحویل، لیست laundry از برنامه های جدید را ذکر نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The town of Colville has a folksy charm.
[ترجمه گوگل]شهر کولویل جذابیت مردمی دارد
[ترجمه ترگمان]شهر کولویل یه طلسم عاشقانه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They say Alexander is as down-to-earth and folksy as his public persona.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند اسکندر به اندازه شخصیت عمومی خود سر به زیر و مردمی است
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که الکساندر به عنوان شخصیت عمومی خود به زمین و زمین کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. People were catching on to his folksy, well-informed, no-nonsense approach.
[ترجمه گوگل]مردم به رویکرد عامیانه، آگاهانه و بیهوده او پی برده بودند
[ترجمه ترگمان]مردم به رویکرد his، informed، و - توجه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was, Carver thought, in his most folksy mood.
[ترجمه گوگل]کارور فکر می کرد که او در عامیانه ترین حال و هوای خود بود
[ترجمه ترگمان]کارور با خلق و خوی folksy اندیشید: او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Jeffrey Archer's tireless energy and folksy oratory were much in demand at constituency lunches and dinners.
[ترجمه گوگل]انرژی خستگی ناپذیر جفری آرچر و خطابه های عامیانه در ناهار و شام حوزه انتخابیه بسیار مورد تقاضا بود
[ترجمه ترگمان]انرژی خستگی ناپذیر جفری Archer و سخنرانی folksy بسیار مورد تقاضا در ناهار و شام بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Cynics might have said we were too folksy.
[ترجمه گوگل]بدبین ها ممکن است بگویند که ما خیلی مردمی هستیم
[ترجمه ترگمان]ممکنه گفته باشه ما خیلی حواسمون بهش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That's more than a folksy aphorism when it comes to infectious diseases.
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت از بیماریهای عفونی به میان میآید، این چیزی بیش از یک تعبیر عامیانه است
[ترجمه ترگمان]این حرف بیش از یک جمله ساده است هنگامی که به بیماری های عفونی می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There was even a wonderful folksy interlude mid-meal, when a group of men in the queue burst into an a cappella song, and then gave the stage to an accordionist, who played a sweet, sad melody.
[ترجمه گوگل]حتی یک میان وعده عامیانه فوقالعاده وجود داشت، زمانی که گروهی از مردان در صف یک آهنگ کاپلا را ترک کردند و سپس صحنه را به یک آکاردئونیستی دادند که ملودی شیرین و غمگینی را نواخت
[ترجمه ترگمان]حتی یک interlude folksy هم در وسط غذا وجود داشت که گروهی از مردان در صف شروع به خواندن ترانه cappella کردند و سپس صحنه را به an که یک ملودی شیرین و غمگین می نواخت، داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You see, he didn't offer a lot of folksy anecdotes.
[ترجمه گوگل]ببینید، او حکایات عامیانه زیادی ارائه نکرد
[ترجمه ترگمان]ببین، اون داستان های عاشقانه زیادی رو پیشنهاد نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Jokes like that are part of my folksy charm.
[ترجمه گوگل]چنین شوخی هایی بخشی از جذابیت عامیانه من است
[ترجمه ترگمان]جوک مثل اون بخشی از افسون my
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید