foiled

/ˌfɔɪl//foɪl/

جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق، سیماب پشت اینه، زرورق، بی اثرکردن، عقیم گذاردن، خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن

جمله های نمونه

1. their plan of a surprise attack was foiled by bad weather
هوای بد طرح حمله ی غافلگیرانه ی آنها را نقش برآب کرد.

2. We foiled his attempt to escape.
[ترجمه یلدا] ما تلاش او برای فرار را خنثی کردیم
|
[ترجمه گوگل]ما تلاش او را برای فرار خنثی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم فرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The prisoners' attempt to escape was foiled at the last minute when police received a tip-off.
[ترجمه گوگل]تلاش زندانیان برای فرار در آخرین لحظه با دریافت اطلاعات پلیس خنثی شد
[ترجمه ترگمان]در آخرین دقیقه که پلیس انعام دریافت کرد، زندانیان اقدام به فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The plot to overthrow the military government was foiled .
[ترجمه گوگل]توطئه سرنگونی حکومت نظامی خنثی شد
[ترجمه ترگمان]توطئه براندازی دولت نظامی خنثی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Customs officials foiled an attempt to smuggle priceless paintings out of the country.
[ترجمه گوگل]ماموران گمرک تلاش برای قاچاق تابلوهای گرانبها به خارج از کشور را خنثی کردند
[ترجمه ترگمان]مسئولان گمرک تلاشی برای قاچاق نقاشی های گران قیمتی از این کشور را خنثی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The enemy's attack was foiled.
[ترجمه گوگل]حمله دشمن خنثی شد
[ترجمه ترگمان]حمله دشمن خنثی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The police foiled the murderer's attempt to escape.
[ترجمه گوگل]پلیس تلاش قاتل برای فرار را خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس تلاش قاتل را برای فرار خنثی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His attempt to deceive us was foiled.
[ترجمه گوگل]تلاش او برای فریب دادن ما خنثی شد
[ترجمه ترگمان]تلاش او برای فریب دادن ما خنثی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was foiled in his attempt to deceive us / His attempt to deceive us was foiled.
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای فریب ما ناکام ماند / تلاش او برای فریب ما ناکام ماند
[ترجمه ترگمان]او در تلاش برای فریب دادن ما ناکام ماند \/ تلاش او برای فریب دادن ما خنثی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A massive arms-smuggling plan has been foiled by the CIA.
[ترجمه گوگل]یک طرح گسترده قاچاق اسلحه توسط سیا خنثی شده است
[ترجمه ترگمان]طرح عظیم قاچاق سلاح توسط سازمان سیا خنثی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were foiled in their attempt to smuggle priceless paintings.
[ترجمه گوگل]آنها در تلاش خود برای قاچاق نقاشی های گرانبها ناکام شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش خود برای قاچاق نقاشی های گران بها را خنثی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two customers have foiled a smash-and-grab raid on a local shop.
[ترجمه گوگل]دو مشتری حمله ای را به یک مغازه محلی خنثی کردند
[ترجمه ترگمان]دو مشتری یک یورش به یک مغازه محلی را خنثی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was foiled in his attempt.
[ترجمه گوگل]او در تلاش خود ناکام شد
[ترجمه ترگمان]او در تلاش خود خنثی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Police have foiled an attempt to smuggle a bomb into Belfast airport.
[ترجمه گوگل]پلیس تلاش برای قاچاق بمب به فرودگاه بلفاست را خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس تلاشی برای قاچاق بمب به فرودگاه بلفاست را خنثی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A brave police chief foiled an armed robbery on a jewellers' by grabbing the raiders' shotgun.
[ترجمه گوگل]یک رئیس پلیس شجاع با گرفتن تفنگ ساچمه ای مهاجمان یک سرقت مسلحانه از جواهر فروشان را خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]یک رئیس شجاع، یک سرقت مسلحانه را با دست گرفتن از افراد مسلح، خنثی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• decorated with small arcs (architecture)

پیشنهاد کاربران

بپرس