• (1)تعریف: full of or covered by fog. • مشابه: murky
• (2)تعریف: dimmed or blurred by, or as by, fog. • متضاد: clear • مشابه: misty, murky, vague
• (3)تعریف: muddled or vague, as the mind or an idea. • متضاد: lucid • مشابه: fuzzy, hazy, murky, vague
جمله های نمونه
1. a foggy day
روز مه آلود
2. Conditions were damp and foggy after morning sleet.
[ترجمه گوگل]پس از بارش صبحگاهی، شرایط مرطوب و مه آلود بود [ترجمه ترگمان]شرایط مرطوب و مه آلود بود بعد از صبح برف [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was foggy and the sun shone feebly through the murk.
[ترجمه گوگل]هوا مه گرفته بود و خورشید در تاریکی ضعیف می تابد [ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و آفتاب به سختی از میان دود و گرد و غبار می درخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Foggy mountains are mysteriously attractive.
[ترجمه گوگل]کوه های مه آلود به طرز مرموزی جذاب هستند [ترجمه ترگمان]کوه های Foggy به طرز عجیبی جذاب هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When it's foggy the trains are late more often than not.
[ترجمه مهرداد] وقتی هوا مه آلود است قطارها به موقع نمی آیند
|
[ترجمه گوگل]وقتی هوا مه است، قطارها اغلب دیر میآیند [ترجمه ترگمان]وقتی هوا مه آلود است، قطار دیر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His figure could be seen darkly on the foggy moor.
[ترجمه گوگل]شکل او را می شد تاریک روی لنگه مه آلود دید [ترجمه ترگمان]در خلنگ زار مه آلود، هیکل او تیره و تار شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Foggy weather has made driving conditions very dangerous.
[ترجمه گوگل]هوای مه آلود شرایط رانندگی را بسیار خطرناک کرده است [ترجمه ترگمان]آب و هوای Foggy شرایط رانندگی را بسیار خطرناک کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was so foggy that the driver could hardly make out the way ahead.
[ترجمه گوگل]هوا آنقدر مه گرفته بود که راننده به سختی می توانست مسیر جلو را تشخیص دهد [ترجمه ترگمان]خیلی مه آلود بود که راننده به سختی می توانست راه را پیش برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was so foggy that the steamship almost ran down a small boat leaving the port.
[ترجمه Soodabeh.dp] هوا چنان ابری بود که کشتی بخار تقریبا قایق کوچکی که بندر را ترک می کرد پرت کرد
|
[ترجمه گوگل]هوا آنقدر مه گرفته بود که کشتی بخار تقریباً از یک قایق کوچک که از بندر خارج می شد عبور کرد [ترجمه ترگمان]هوا چنان مه آلود بود که نزدیک بود قایق کوچکی از بندر خارج شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In this weather the cliff face was a foggy drop into infinity.
[ترجمه گوگل]در این هوا، صخره یک قطره مه آلود به بی نهایت بود [ترجمه ترگمان]در این هوای بد، صخره یک قطره مه آلود به سمت بی نهایت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When it's foggy, the trains are late as often as not.
[ترجمه گوگل]وقتی هوا مه است، قطارها هم دیر میآیند [ترجمه ترگمان]وقتی هوا مه آلود است، قطار دیر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was foggy, and all the cars had their headlights on.
[ترجمه گوگل]هوا مه گرفته بود و همه ماشین ها چراغ های جلوشان روشن بود [ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و تمام اتومبیل ها چراغ های جلوی اتومبیل را روشن کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Expect frosty nights, foggy dawns, and snow on the Alpine passes.
[ترجمه گوگل]منتظر شب های یخبندان، سحرهای مه آلود و برف در گردنه های آلپ باشید [ترجمه ترگمان]یک شب یخ زده و مه آلود، برف و برف در جاده آلپ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The film takes place during foggy days in London and in the gloom of darkened rooms and candlelit corridors.
[ترجمه گوگل]داستان فیلم در روزهای مه آلود لندن و در تاریکی اتاق های تاریک و راهروهای روشن شمع می گذرد [ترجمه ترگمان]این فیلم در طول روزه ای مه آلود در لندن و در تاریکی اتاق های تاریک و راهروهای تاریک روشن می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Down in the dark and foggy street a figure stood waiting beneath a lighted gas lamp.
[ترجمه گوگل]در خیابان تاریک و مه آلود، چهره ای زیر یک چراغ گاز روشن منتظر ایستاده بود [ترجمه ترگمان]در خیابان تاریک و مه آلود پیکری در زیر چراغ گازی منتظر ایستاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تیره و تار (صفت)
bleary, foggy
مه الود (صفت)
turbid, caliginous, foggy, brumous, fogbound
مانند مه (صفت)
foggy
انگلیسی به انگلیسی
• blurred, unclear, obscure; thick with fog, cloudy, misty when it is foggy, there is fog.
پیشنهاد کاربران
1. مه الود 2. تیره. تار 3. مبهم. درهم برهم. اشفته مثال: the weather was foggy هوا مه آلود بود. she was foggy with sleep او ( گیج ) خواب بود a foggy memory یک خاطره آشفته و درهم برهم
🌐 کلماتی کاربردی برای بیان هوای مرطوب و ابری: ✅️ bank – a large mass of cloud or fog ✅️ billow – a cloud that rises and moves in a large mass ✅️ blizzard – a snowstorm with very strong winds ... [مشاهده متن کامل]
✅️ cirrocumulus – small round clouds that form lines high in the sky ✅️ cirrostratus – a thin layer of cloud found very high in the sky ✅️ cirrus – a type of thin cloud found very high in the sky ✅️ cloudy – full of clouds ✅️ column – something that rises up into the air in a straight line ✅️ cumulonimbus – a mass of very tall thick cloud that usually brings rain and sometimes thunder ✅️ cumulus – a large low white cloud that is round at the top and flat at the bottom ✅️ dull – when there are a lot of clouds and it is rather dark ✅️ fog – a thick cloud that forms close to the ground or to water and is difficult to see through ( fog is thicker than mist ) ✅️ fogbound – not able to operate normally because of thick fog ✅️ foggy – full of fog or covered with fog ✅️ gather – if clouds gather, they start to appear and cover part of the sky ✅️ grey – when it is not very bright, because there is a lot of cloud ✅️ hurricane – a violent storm with very strong winds ✅️ inclement – unpleasantly cold or wet ✅️ lower – if clouds lower, they are very dark, as if a storm is coming ✅️ mist – small drops of liquid in the air ✅️ misty – lots of mist in the air ✅️ nimbus – a dark grey rain cloud ✅️ overcast – a sky completely full of clouds ✅️ pall – cloud that covers an area and makes it darker ✅️ pea souper – thick low cloud that prevents you from seeing anything ✅️ scud – clouds moving quickly ✅️ sea mist – a thin low cloud that comes onto the land from the sea ✅️ steam _ the wet substance that forms on windows and mirrors when wet air suddenly becomes hot or cold ✅️ storm cloud – a very dark cloud ✅️ squall – a sudden violent gust of wind or localized storm, especially one bringing rain, snow, or sleet. ✅️ thundercloud – a storm cloud producing thunder ✅️ tsunami – an extremely large wave in the sea ✅️ typhoon – a violent tropical storm with very strong winds ✅️ vapour – very small drops of water or other liquids in the air that make the air feel wet ✅️ vog – smog that contains dust and gas from volcanoes منبع: www. writerswrite. co. za
adjective unable to think clearly; confused گیج و منگ، بی حواس Side effects include headaches, nausea, weakness, and foggy thinking.