foggy

/ˈfɑːɡi//ˈfɒɡi/

معنی: تیره و تار، مه الود، مانند مه
معانی دیگر: مه آلود، مه گرفته، (مجازی) مبهم، گنگ، کدر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: foggier, foggiest
مشتقات: foggily (adv.), fogginess (n.)
(1) تعریف: full of or covered by fog.
مشابه: murky

(2) تعریف: dimmed or blurred by, or as by, fog.
متضاد: clear
مشابه: misty, murky, vague

(3) تعریف: muddled or vague, as the mind or an idea.
متضاد: lucid
مشابه: fuzzy, hazy, murky, vague

جمله های نمونه

1. a foggy day
روز مه آلود

2. Conditions were damp and foggy after morning sleet.
[ترجمه گوگل]پس از بارش صبحگاهی، شرایط مرطوب و مه آلود بود
[ترجمه ترگمان]شرایط مرطوب و مه آلود بود بعد از صبح برف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was foggy and the sun shone feebly through the murk.
[ترجمه گوگل]هوا مه گرفته بود و خورشید در تاریکی ضعیف می تابد
[ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و آفتاب به سختی از میان دود و گرد و غبار می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Foggy mountains are mysteriously attractive.
[ترجمه گوگل]کوه های مه آلود به طرز مرموزی جذاب هستند
[ترجمه ترگمان]کوه های Foggy به طرز عجیبی جذاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When it's foggy the trains are late more often than not.
[ترجمه مهرداد] وقتی هوا مه آلود است قطارها به موقع نمی آیند
|
[ترجمه گوگل]وقتی هوا مه است، قطارها اغلب دیر می‌آیند
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا مه آلود است، قطار دیر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His figure could be seen darkly on the foggy moor.
[ترجمه گوگل]شکل او را می شد تاریک روی لنگه مه آلود دید
[ترجمه ترگمان]در خلنگ زار مه آلود، هیکل او تیره و تار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Foggy weather has made driving conditions very dangerous.
[ترجمه گوگل]هوای مه آلود شرایط رانندگی را بسیار خطرناک کرده است
[ترجمه ترگمان]آب و هوای Foggy شرایط رانندگی را بسیار خطرناک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was so foggy that the driver could hardly make out the way ahead.
[ترجمه گوگل]هوا آنقدر مه گرفته بود که راننده به سختی می توانست مسیر جلو را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]خیلی مه آلود بود که راننده به سختی می توانست راه را پیش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was so foggy that the steamship almost ran down a small boat leaving the port.
[ترجمه Soodabeh.dp] هوا چنان ابری بود که کشتی بخار تقریبا قایق کوچکی که بندر را ترک می کرد پرت کرد
|
[ترجمه گوگل]هوا آنقدر مه گرفته بود که کشتی بخار تقریباً از یک قایق کوچک که از بندر خارج می شد عبور کرد
[ترجمه ترگمان]هوا چنان مه آلود بود که نزدیک بود قایق کوچکی از بندر خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this weather the cliff face was a foggy drop into infinity.
[ترجمه گوگل]در این هوا، صخره یک قطره مه آلود به بی نهایت بود
[ترجمه ترگمان]در این هوای بد، صخره یک قطره مه آلود به سمت بی نهایت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When it's foggy, the trains are late as often as not.
[ترجمه گوگل]وقتی هوا مه است، قطارها هم دیر می‌آیند
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا مه آلود است، قطار دیر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was foggy, and all the cars had their headlights on.
[ترجمه گوگل]هوا مه گرفته بود و همه ماشین ها چراغ های جلوشان روشن بود
[ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و تمام اتومبیل ها چراغ های جلوی اتومبیل را روشن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Expect frosty nights, foggy dawns, and snow on the Alpine passes.
[ترجمه گوگل]منتظر شب های یخبندان، سحرهای مه آلود و برف در گردنه های آلپ باشید
[ترجمه ترگمان]یک شب یخ زده و مه آلود، برف و برف در جاده آلپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The film takes place during foggy days in London and in the gloom of darkened rooms and candlelit corridors.
[ترجمه گوگل]داستان فیلم در روزهای مه آلود لندن و در تاریکی اتاق های تاریک و راهروهای روشن شمع می گذرد
[ترجمه ترگمان]این فیلم در طول روزه ای مه آلود در لندن و در تاریکی اتاق های تاریک و راهروهای تاریک روشن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Down in the dark and foggy street a figure stood waiting beneath a lighted gas lamp.
[ترجمه گوگل]در خیابان تاریک و مه آلود، چهره ای زیر یک چراغ گاز روشن منتظر ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]در خیابان تاریک و مه آلود پیکری در زیر چراغ گازی منتظر ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیره و تار (صفت)
bleary, foggy

مه الود (صفت)
turbid, caliginous, foggy, brumous, fogbound

مانند مه (صفت)
foggy

انگلیسی به انگلیسی

• blurred, unclear, obscure; thick with fog, cloudy, misty
when it is foggy, there is fog.

پیشنهاد کاربران

1. مه الود 2. تیره. تار 3. مبهم. درهم برهم. اشفته
مثال:
the weather was foggy
هوا مه آلود بود.
she was foggy with sleep
او ( گیج ) خواب بود
a foggy memory
یک خاطره آشفته و درهم برهم
🌐 کلماتی کاربردی برای بیان هوای مرطوب و ابری:
✅️ bank – a large mass of cloud or fog
✅️ billow – a cloud that rises and moves in a large mass
✅️ blizzard – a snowstorm with very strong winds
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ cirrocumulus – small round clouds that form lines high in the sky
✅️ cirrostratus – a thin layer of cloud found very high in the sky
✅️ cirrus – a type of thin cloud found very high in the sky
✅️ cloudy – full of clouds
✅️ column – something that rises up into the air in a straight line
✅️ cumulonimbus – a mass of very tall thick cloud that usually brings rain and sometimes thunder
✅️ cumulus – a large low white cloud that is round at the top and flat at the bottom
✅️ dull – when there are a lot of clouds and it is rather dark
✅️ fog – a thick cloud that forms close to the ground or to water and is difficult to see through ( fog is thicker than mist )
✅️ fogbound – not able to operate normally because of thick fog
✅️ foggy – full of fog or covered with fog
✅️ gather – if clouds gather, they start to appear and cover part of the sky
✅️ grey – when it is not very bright, because there is a lot of cloud
✅️ hurricane – a violent storm with very strong winds
✅️ inclement – unpleasantly cold or wet
✅️ lower – if clouds lower, they are very dark, as if a storm is coming
✅️ mist – small drops of liquid in the air
✅️ misty – lots of mist in the air
✅️ nimbus – a dark grey rain cloud
✅️ overcast – a sky completely full of clouds
✅️ pall – cloud that covers an area and makes it darker
✅️ pea souper – thick low cloud that prevents you from seeing anything
✅️ scud – clouds moving quickly
✅️ sea mist – a thin low cloud that comes onto the land from the sea
✅️ steam _ the wet substance that forms on windows and mirrors when wet air suddenly becomes hot or cold
✅️ storm cloud – a very dark cloud
✅️ squall – a sudden violent gust of wind or localized storm, especially one bringing rain, snow, or sleet.
✅️ thundercloud – a storm cloud producing thunder
✅️ tsunami – an extremely large wave in the sea
✅️ typhoon – a violent tropical storm with very strong winds
✅️ vapour – very small drops of water or other liquids in the air that make the air feel wet
✅️ vog – smog that contains dust and gas from volcanoes
منبع: www. writerswrite. co. za

adjective
unable to think clearly; confused
گیج و منگ، بی حواس
Side effects include headaches, nausea, weakness, and foggy thinking.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/foggy
مبهم، گنگ
مه الود ، تیره و تار
مه آلود، گیج
مه آلود
هوای پر از مه
مه
هوای پر از مِه. . ⁦♾
طوفانی
مه الود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس