fodder

/ˈfɑːdər//ˈfɒdə/

معنی: علف، علوفه، علیق، علوفه دادن، سورسات، غذا دادن
معانی دیگر: خوراک دام (یونجه و ذرت و جو و غیره)، گیهه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: feed for farm animals, such as cut-up cornstalks mixed with hay.
مشابه: feed

- More hay was added to the horse's fodder.
[ترجمه گوگل] یونجه بیشتری به علوفه اسب اضافه شد
[ترجمه ترگمان] علف بیشتری به علوفه اسب افزوده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: raw material, as for a creative endeavor.
مشابه: material
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fodders, foddering, foddered
• : تعریف: to feed with fodder or the like.

جمله های نمونه

1. Fodder crops are used to feed livestock.
[ترجمه گوگل]از محصولات علوفه ای برای تغذیه دام استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]محصولات کشاورزی برای تغذیه دام ها استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The conscripts were treated as cannon fodder.
[ترجمه گوگل]با سربازان وظیفه به عنوان خوراک توپ رفتار می شد
[ترجمه ترگمان]سربازان وظیفه به عنوان گلوله توپ در نظر گرفته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This kind of grass is a common fodder for horses.
[ترجمه گوگل]این نوع علف علوفه رایج اسب ها است
[ترجمه ترگمان]این نوع علف کوهی معمولی برای اسب ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was preparing fodder, chopping finely and mixing thoroughly.
[ترجمه گوگل]او در حال تهیه علوفه بود، ریز خرد می کرد و کاملاً مخلوط می کرد
[ترجمه ترگمان]او خود را آماده کرده بود که علوفه را خرد کند و خود را کام لا مخلوط کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pigs battened on the plentiful fodder.
[ترجمه گوگل]خوک ها روی علوفه های فراوان ضربه زدند
[ترجمه ترگمان]خوک ها از غذای فراوان استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This story will be more fodder for the gossip columnists.
[ترجمه گوگل]این داستان برای ستون نویسان شایعات بیشتر خوراک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این داستان علوفه بیشتری برای مقاله نویسان شایعات خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The team had no intention of being cannon fodder when they played the champions, and were determined to win.
[ترجمه گوگل]این تیم زمانی که به عنوان قهرمان بازی می کرد، هیچ قصدی برای خوردن توپ نداشت و مصمم به پیروزی بود
[ترجمه ترگمان]این تیم قصد نداشت وقتی قهرمانان را بازی می کردند به علوفه شلیک کنند و مصمم بودند که برنده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The murders made prime fodder for newspapers.
[ترجمه گوگل]این قتل علوفه اصلی روزنامه ها شد
[ترجمه ترگمان]قتل ها fodder را برای روزنامه ها تهیه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The press conference simply provided more fodder for another attack on his character.
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی به سادگی خوراک بیشتری برای حمله دیگری به شخصیت او فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس مطبوعاتی به سادگی علوفه بیشتری برای حمله دیگری به شخصیتش فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The soldiers were little more than cannon fodder.
[ترجمه گوگل]سربازها چیزی بیشتر از علوفه توپ بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان اندکی بیش از علیق آسبان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The alfalfa plant is widely used as animal fodder.
[ترجمه گوگل]از گیاه یونجه به عنوان علوفه دام استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]گیاه یونجه به طور گسترده به عنوان علوفه حیوانی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The foot soldiers were just used as cannon fodder .
[ترجمه گوگل]سربازان پیاده فقط به عنوان خوراک توپ استفاده می شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان پیاده فقط به اندازه علیق و علیق عادت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This may be excellent fodder for people who are aspiring to be the next winner of Mastermind.
[ترجمه گوگل]این ممکن است خوراک بسیار خوبی برای افرادی باشد که آرزو دارند برنده بعدی Mastermind باشند
[ترجمه ترگمان]این ممکن است غذای عالی برای افرادی باشد که آرزو دارند برنده بعدی Mastermind باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had already seen to it that fodder had been stored in stone-built barns situated at strategic points on lower pastures.
[ترجمه گوگل]او قبلاً دیده بود که علوفه در انبارهای سنگی که در نقاط استراتژیک در مراتع پایین قرار دارد ذخیره شده است
[ترجمه ترگمان]او قبلا دیده بود که علوفه در انبارهای ساخته شده از سنگ در نقاط استراتژیک در مراتع پایین انبار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The squatters used holly as winter fodder for their cattle.
[ترجمه گوگل]کوخ نشینان از هال به عنوان علوفه زمستانی برای گاوهای خود استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]صاحب ملک به عنوان علیق زمستانی برای احشام خود از هالی استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علف (اسم)
grass, herb, herbage, darnel, fodder, forage, provender, tare

علوفه (اسم)
feed, keep, provision, fodder, forage, provender, feed-stuff

علیق (اسم)
fodder, forage, provender

علوفه دادن (اسم)
fodder

سورسات (اسم)
fodder, forage, provender

غذا دادن (فعل)
feed, nourish, nutrify, meat, foster, fodder

انگلیسی به انگلیسی

• food fed to livestock (i.e. hay, straw)
give food to livestock (i.e. hay, straw)
fodder is food that is given to animals such as cows or horses.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Food, especially dried hay or feed for livestock 🌾
🔍 مترادف: Feed
✅ مثال: The farmer stored the hay in the barn to use as fodder for the cattle during the winter.
In a literal sense, fodder refers to food that is given to livestock. However, in slang terms, fodder can also be used to describe something or someone that is easily exploited or used for a specific purpose.
...
[مشاهده متن کامل]

در معنای لغوی غذایی که به دام داده می شود ( علوفه ) .
با این حال، در اصطلاح عامیانه، fodder همچنین برای توصیف چیزی یا شخصی که به راحتی مورد بهره برداری قرار می گیرد یا برای هدف خاصی استفاده می شود.
مثال؛
For instance, in a political context, one might say, “The scandal provided fodder for the opposition to attack the government. ”
In a discussion about celebrity gossip, someone might comment, “The tabloids are always looking for fodder to sell their magazines. ”
A journalist might write, “The leaked emails provided fodder for investigative reporting. ”

علاوه بر معنی علوفه، تعریف ( یا معنایِ ) دوم این کلمه، استفاده ی کاربردی بالایی دارد.
a person or thing regarded only as material for a specific use.
شخص یا چیزی که فقط به عنوان وسیله ای برای استفاده خاص در نظر گرفته می شود؛ خوراک اطلاعاتی یا فکری برای کسی یا جایی فراهم کردن؛ ملعبه ی دست بودن؛ دستمایه ی چیزی شدن؛ مورد استفاده ی ابزاری قرار گرفتن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
The press conference simply provided more fodder for another attack on his character.
کنفرانس مطبوعاتی به راحتی خوراک بیشتری برای یک حمله دیگر به شخصیت او فراهم کرد.
Example 2: 👇
Without education these young people ended up as factory fodder.
بدون آموزش ( تحصیلات ) ، این جوانان به ابزاری برای کارخانه تبدیل شدند.
Example 3: 👇
This story will be more fodder for the gossip columnists.
این داستان خوراک بیشتری برای ستون نویسان شایعات خواهد بود.
Example 4: 👇
Mick’s death reveals that obedience only leads one to be fodder for leaders to send to war at their will; by brainwashing young people into the patriotic way of thinking, politicians also remove any potential threat to the established order.
* The Entertainer - a play by John Osborne, eNotes analysis
مرگ میک نشان می دهد که اطاعت، فقط استفاده ی ابزاری برای رهبران فراهم می کند تا جوانان را به میل خود به جنگ بفرستند. سیاستمداران با شستشوی مغزی جوانان و نهادینه کردنِ تفکر میهن پرستانه، هرگونه تهدید بالقوه را برای نظم مستقر برطرف می کنند.
* متن انتخابی: تجزیه و تحلیل سایت ای - نُتس از نمایشنامه ی #سرگرمی ساز، # اثر جان آزبرن

fodder
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/fodder
That job is resume - building fodder
آن موقعیت کاری، خوراک رزومه است
food for farm animals
علوفه
دستاویز، مستمسک، بهانه
دامپزشکی و علوم دامی
مواد خشبی ( Roughage )
1. علوفه
2. چیزی یا کسی که فقط به درد یک کار میخوره ( از جهت منفی )

بپرس