flywheel

/ˈflaɪˌwil//ˈflaɪwiːl/

معنی: چرخ، چرخ لنگر، چرخ طیار، چرخ معدل
معانی دیگر: (مکانیک) چرخ لنگر، فلای ویل، گردانه، چر  معدل، چر  طیار، چر  لنگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a heavy-rimmed wheel that rotates on a shaft and with its momentum serves to minimize variation in the speed of machinery connected to the shaft.

جمله های نمونه

1. flywheel effect
پدیده ی چرخ لنگری

2. The "flywheel" battery, it is said, could power an electric car for 600 miles on a single charge.
[ترجمه گوگل]گفته می‌شود باتری «فلایویل» می‌تواند با یک بار شارژ، یک خودروی الکتریکی را مسافت ۶۰۰ مایل تامین کند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که باتری \"چرخ لنگر\" می تواند یک ماشین برقی را به مدت ۶۰۰ مایل بر روی یک شارژ واحد کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The flywheel of the 1793 instrument appears to rotate at c. 63 turns per minute.
[ترجمه گوگل]چرخ لنگر ابزار 1793 به نظر می رسد در c می چرخد 63 دور در دقیقه
[ترجمه ترگمان]چرخ لنگر چرخ ۱۷۹۳ به نظر می رسد که در حال چرخش است ۶۳ بر دقیقه می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The high-speed flywheel will store the energy and use it to get the vehicle moving again.
[ترجمه گوگل]چرخ فلایویل پرسرعت انرژی را ذخیره می کند و از آن برای حرکت مجدد وسیله نقلیه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]چرخ سریع چرخ انرژی را ذخیره کرده و از آن برای حرکت دوباره وسیله نقلیه استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Instead, in an ingenious way, it uses a flywheel generator.
[ترجمه گوگل]در عوض، به روشی مبتکرانه، از ژنراتور چرخ طیار استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]به جای آن، با یک روش زیرکانه، از یک ژنراتور flywheel استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A bright green flywheel with decorated spokes.
[ترجمه گوگل]فلایویل سبز روشن با پره های تزئین شده
[ترجمه ترگمان]یک flywheel سبز روشن با spokes تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A flywheel will be added to the system next year to store kinetic energy lost by braking.
[ترجمه گوگل]سال آینده یک چرخ طیار به سیستم اضافه خواهد شد تا انرژی جنبشی از دست رفته توسط ترمز را ذخیره کند
[ترجمه ترگمان]یک چرخ لنگر در سال آینده به سیستم اضافه خواهد شد تا انرژی جنبشی ذخیره شده در ترمز را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper introduces a theoretic analysis of a flywheel in cutting-off machine for leftover material. It provides a precise design method and a mode of checking computation for the machine.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک تحلیل نظری از چرخ طیار در دستگاه برش برای مواد باقی‌مانده را معرفی می‌کند این یک روش طراحی دقیق و حالتی برای بررسی محاسبات برای ماشین ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تحلیل نظری چرخ لنگر را در ماشین برش برای باقیمانده مواد معرفی می کند این روش یک روش طراحی دقیق و روشی برای چک کردن محاسبات برای ماشین فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The operation of moment flywheel, infrared earth meter[Sentence dictionary], solar sensor and three axial magnetometer after launching was also given.
[ترجمه گوگل]عملکرد چرخ لنگر، زمین سنج مادون قرمز [فرهنگ جملات]، سنسور خورشیدی و سه مغناطیس سنج محوری پس از پرتاب نیز داده شد
[ترجمه ترگمان]عملیات لحظه ای چرخ، نورسنج مادون قرمز، سنسور خورشیدی و سه magnetometer محوری پس از راه اندازی نیز ارایه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Based on the establishment of mathematical model of flywheel and the analysis of disturbance and noise, the feedback compensation control system is designed.
[ترجمه گوگل]بر اساس استقرار مدل ریاضی فلایویل و تحلیل اغتشاش و نویز، سیستم کنترل جبران بازخورد طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]براساس ایجاد مدل ریاضی چرخ لنگر و تحلیل اغتشاش و نویز، سیستم کنترل جبران بازخورد طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can see the flywheel mechanism and the little sounding wire.
[ترجمه گوگل]شما می توانید مکانیسم چرخ طیار و سیم صدای کوچک را ببینید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید مکانیزم چرخ لنگر و سیم اندازه گیری کوچک را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The clutch disc fits between the flywheel and the pressure plate.
[ترجمه گوگل]دیسک کلاچ بین فلایویل و صفحه فشار قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]دیسک کلاچ بین چرخ لنگر و صفحه فشار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The basic principle and application of flywheel energy-storing technique of cold shear are introduced, its design idea and method stated.
[ترجمه گوگل]اصل اساسی و کاربرد تکنیک ذخیره انرژی چرخ فلایویل برش سرد معرفی شده است، ایده و روش طراحی آن بیان شده است
[ترجمه ترگمان]اصل اساسی و کاربرد روش ذخیره سازی انرژی چرخ لنگر، معرفی شده اند، ایده طراحی آن و روش بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The design methods of a flywheel with variable equivalent mass moment of inertial are presented in this paper.
[ترجمه گوگل]روش های طراحی یک چرخ طیار با گشتاور جرمی معادل متغیر اینرسی در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]روش های طراحی یک چرخ با گشتاور کلی معادل متغیر اینرسی در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The design methods of a flywheel with variable equivalent mass moment of inertial are presented in .
[ترجمه گوگل]روش های طراحی یک چرخ طیار با گشتاور جرمی معادل متغیر اینرسی در
[ترجمه ترگمان]روش های طراحی یک چرخ با گشتاور کلی معادل معادل ساکن در آن ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ (اسم)
loop, rhomb, cycle, turn, axle, wheel, cart, flywheel, wimple, gyrostabilizer, kestrel, trindle, strophe, truckle

چرخ لنگر (اسم)
flywheel, faceplate

چرخ طیار (اسم)
flywheel

چرخ معدل (اسم)
flywheel

تخصصی

[عمران و معماری] چرخ طیار - چرخ لنگر
[مهندسی گاز] چرخ لنگر، چرخ طیار
[زمین شناسی] چرخ لنگر، چرخ طیار
[ریاضیات] چرخ طیار، گردانه، چرخ لنگر
[نساجی] چرخ لنگر ( برای سکنواخت کردن حرکت دورانی لنگر )
[ریاضیات] چرخ لنگر

انگلیسی به انگلیسی

• heavy wheel which maintains the speed of a machine
a flywheel is a heavy wheel that is part of a machine and makes it work at a steady speed.

پیشنهاد کاربران

مهندسی الکترونیک: هرزگرد
مترادف با freewheel
flywheel ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: چرخ لنگر
تعریف: چرخ دندۀ سنگینی که بر روی محور دوار میل لنگ قرار می گیرد و در ضمن کاستن از اثر ضربه های حاصل از احتراق بر میل لنگ، با ایجاد لختی، تداوم حرکت میل لنگ در هنگام قطع نیروی محرک را فراهم می کند
هرزگرد ، چرخ هرزگرد

بپرس