flying start


(مسابقات دو و میدانی) مسابقه ی دو با دورخیز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a quick start or beginning, as in a race, project, or the like.

(2) تعریف: a start in racing in which the competitors are moving at full speed when they cross a starting line or receive a signal which indicates the official start.

جمله های نمونه

1. The appeal has got off to a flying start, with over £200,000 raised in the first week.
[ترجمه گوگل]درخواست تجدیدنظر با افزایش بیش از 200000 پوند در هفته اول آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]این درخواست برای شروع پرواز با بیش از ۲۰۰،۰۰۰ پوند در هفته اول آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's got off to a flying start in her new career.
[ترجمه گوگل]او شروع خوبی در حرفه جدید خود دارد
[ترجمه ترگمان]او به یک حرکت پرنده در حرفه جدیدش در امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our holiday got off to a flying start because the weather was good and the trains were on time.
[ترجمه فاطمه فرجام] تعطیلات ما خیلی خوب شروع شد چون هوا خوب بود و قطارها به موقع حرکت کردند.
|
[ترجمه گوگل]تعطیلات ما با پرواز شروع شد زیرا هوا خوب بود و قطارها به موقع بودند
[ترجمه ترگمان]تعطیلات ما به پرواز در آمد چون هوا خوب بود و قطار زمان می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. David Currie gave Barnsley a flying start, scoring after 31 seconds, and Andy Rammell added their second.
[ترجمه فاطمه فرجام] دیوید کوری با گل ثانیه ۳۱، یک شروع طوفانی را برای بانزلی رقم زد و اندی دومین گل را به ثمر رساند
|
[ترجمه گوگل]دیوید کوری به بارنزلی یک شروع پرواز داد و پس از 31 ثانیه گل زد و اندی رامل دومین گل خود را به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]دیوید Currie (دیوید Currie)شروع پرواز را بعد از ۳۱ ثانیه به ثمر رساند و اندی Rammell ثانیه آن ها را اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, you also need to give yourself a flying start by stimulating the circulation through massage and natural herbal extracts.
[ترجمه گوگل]با این حال، شما همچنین باید با تحریک گردش خون از طریق ماساژ و عصاره‌های گیاهی طبیعی، شروعی سریع داشته باشید
[ترجمه ترگمان]با این حال، شما همچنین باید با تحریک گردش خون از طریق ماساژ و عصاره گیاهی طبیعی، شروع به پرواز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The appeal got off to a flying start at the weekend when the group held a jumble sale and raffle.
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر در آخر هفته زمانی که گروه یک فروش و قرعه کشی درهم و برهم برگزار کردند، آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این درخواست برای شروع پرواز در آخر هفته به پایان رسید، زمانی که این گروه حراج و فروش بلیط خود را برگزار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Well, it seems we have a flying start.
[ترجمه گوگل]خوب، به نظر می رسد که ما یک شروع پرواز داریم
[ترجمه ترگمان] خب، به نظر میاد ما یه شروع به پرواز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Apparently he asked lots of questions about her flying start in government: let's hope he was taking notes.
[ترجمه گوگل]ظاهراً او سؤالات زیادی در مورد شروع پرواز او در دولت پرسید: بیایید امیدوار باشیم که او یادداشت برداری می کرد
[ترجمه ترگمان]ظاهرا از بسیاری از سوالات در مورد شروع پرواز در دولت پرسیده بود: امیدوار باشیم که او یادداشت بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's given them a flying start ahead of their Japenese competitors, who until now were the traditional market leaders in electronics.
[ترجمه گوگل]این امر باعث شده است که آنها از رقبای ژاپنی خود که تا به حال رهبران سنتی بازار در الکترونیک بودند، یک شروع سریع داشته باشند
[ترجمه ترگمان]به آن ها یک شروع پرواز جلوتر از رقبای Japenese داده می شود، که تا کنون رهبران سنتی بازار الکترونیک بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eagle flying start. Re effective in another 30 years!
[ترجمه گوگل]شروع پرواز عقاب تا 30 سال دیگر موثر خواهد بود!
[ترجمه ترگمان]عقاب شروع به پرواز می کند این که در ۳۰ سال دیگر موثر واقع شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is flying start that teach the art and craft for west culture.
[ترجمه گوگل]این شروع پروازی است که هنر و صنعت را به فرهنگ غرب می آموزد
[ترجمه ترگمان]این شروع پرواز است که هنر و هنر را برای فرهنگ غرب آموزش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's got off to a flying start in his new job.
[ترجمه گوگل]او در کار جدیدش شروعی پر از پرواز داشته است
[ترجمه ترگمان]یه شروع به پرواز در کار جدیدش کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The runners got off to a flying start and looked like beating the record.
[ترجمه گوگل]دونده ها شروعی پروازی داشتند و به نظر می رسید که رکورد را شکسته اند
[ترجمه ترگمان]The شروع به پرواز کردند و به نظر شبیه شکست رکورد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hendry made a flying start to the final.
[ترجمه گوگل]هندری شروعی پر از پرواز به فینال داشت
[ترجمه ترگمان]Hendry شروع به پرواز به سمت فینال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

این ترکیب بیشتر با get off به کار میره :get off to a flying start به معنی :start well

بپرس