fluting

/ˈfluːtɪŋ//ˈfluːtɪŋ/

معنی: چین، ارایش راه راه، ارایش شیاری
معانی دیگر: (معماری - طرح روی ستون) طرح شیاری، طرح قاشقی، طرح خیاره ای، دارای طرح قاشقی (یا خیاره ای) کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a decorative pattern of long, rounded, parallel grooves, as on columns or some glassware.

(2) تعریف: these grooves or the act of incising them.

(3) تعریف: the act of playing on or the sound made by a flute.

جمله های نمونه

1. The melody is next taken up by the flutes.
[ترجمه گوگل]ملودی بعدی توسط فلوت ها گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]این ملودی در کنار فلوت گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's taking flute lessons, but she really doesn't seem to be getting anywhere with it.
[ترجمه گوگل]او در حال گذراندن درس فلوت است، اما به نظر می رسد واقعاً با آن به جایی نمی رسد
[ترجمه ترگمان]درس فلوت را می گیرد، اما به نظر نمی رسد جایی با آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She plays the flute in an orchestra.
[ترجمه گوگل]او در یک ارکستر فلوت می نوازد
[ترجمه ترگمان]فلوت را در ارکستر می نوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the interval a blond boy dressed in white serenaded the company on the flute.
[ترجمه گوگل]در این فاصله یک پسر بلوند که لباس سفید پوشیده بود با فلوت گروه را سرناد کرد
[ترجمه ترگمان]در این فاصله یک پسر مو بور با آهنگی سفید و سفید، همراه با فلوت، روی آن نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The clarinet, flute, saxophone and bassoon are all woodwind instruments.
[ترجمه گوگل]کلارینت، فلوت، ساکسیفون و باسون همگی سازهای بادی چوبی هستند
[ترجمه ترگمان]کلارینت، فلوت، saxophone و باسون همه سازه ای بادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She plays the flute in the school orchestra.
[ترجمه گوگل]او در ارکستر مدرسه فلوت می نوازد
[ترجمه ترگمان]او فلوت را در ارکستر مدرسه می نوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. African percussion and Native American flute round out the show.
[ترجمه گوگل]سازهای کوبه ای آفریقایی و فلوت بومیان آمریکایی نمایش را تکمیل می کنند
[ترجمه ترگمان]پرکاشن آفریقایی و فلوت بومی آمریکایی به دور نمایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was playing an old tune on his flute.
[ترجمه گوگل]او یک آهنگ قدیمی را روی فلوت خود می نواخت
[ترجمه ترگمان]داشت آهنگ قدیمی فلوت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While he sang, I played upon the flute.
[ترجمه گوگل]در حالی که او می خواند، من با فلوت می زدم
[ترجمه ترگمان]همچنان که می خواند، من با فلوت بازی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Saxophones and flutes are wind instruments.
[ترجمه گوگل]ساکسیفون و فلوت سازهای بادی هستند
[ترجمه ترگمان]saxophones و فلوت ابزار بادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This wooden instrument is the ancestor of the modern metal flute.
[ترجمه گوگل]این ساز چوبی جد فلوت فلزی مدرن است
[ترجمه ترگمان]این وسیله چوبین، جد فلوت فلزی مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is an extensive repertoire of music written for the flute.
[ترجمه گوگل]رپرتوار وسیعی از موسیقی وجود دارد که برای فلوت نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه وسیعی از موسیقی برای فلوت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He took out his flute, and blew at it.
[ترجمه گوگل]فلوتش را بیرون آورد و در آن دمید
[ترجمه ترگمان]He را درآورد و آن را به باد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The boy trilled on a flute.
[ترجمه گوگل]پسر با فلوت تریل کرد
[ترجمه ترگمان]پسرک صدای فلوت را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چین (اسم)
flexure, offset, fold, fringe, frill, crispiness, chitlings, crease, wrinkle, fluting, crimp, chitlins, chitterlings, furbelow, lock, pucker, plication, plica, plait, tuck, pleat

ارایش راه راه (اسم)
fluting

ارایش شیاری (اسم)
fluting

تخصصی

[زمین شناسی] شیاردار کردن الف) فرآیند شکل گیری یک شیار از طریق برش خردن و فرسایش تقریبی یک سطح گلی توسط جریان آب جاری بر روی آن. ب) سطوح سنگی دالبری یا شکنجی (موجی) شده. (زمین شناسی یخچالی): الف) شکل گیری شیارها یا کانالهای جوی مانند برروی وجه رو به توده یخی صخره یا تپه سنگی که جلوی پیشروی و حرکت توده یخی مزبور را گرفته است؛ شیارهای مورد نظر که محصول فرسایش یخچالی توده یخی هستند، در اطراف تپه سنگی و به سمت بخش پشت به توده یخنی آن گسترده نمی شوند. همچنین شیارهای حاصل از این مکانیسم. ب) ساختار خطی یا شیارها و لبه های جریانی موازی با راستای حرکت جریان آب، که درشیلهایی که به تازگی نهشته شده اند و یا در نهشته های قدیمی تر، شکل گرفته و ارتفاعی از چند سانتی متر تا 25متر و نیز طولی از چند متر تا بیش از 20 کیلومتر دارند. (زمین ریخت شناسی): نوعی هوازدگی و فرسایش تفریقی که منجر به ایجاد سطح مواجی از شیارها (شیار و لبه) در یک سنگ متراکم درشت دانه مانند گرانیت یا گنایس، می شود، خصوصا فرآیند شکل گیری لبه ها و فرورفتگیها یا شیارهای کوچک مقیاس توسط امواج.
[نساجی] شناور - شیار طولی نیم استوانه ای - شیار - چین و چروک

انگلیسی به انگلیسی

• decorative grooves; indentation; groove; sounds from a flute; act of playing a flute

پیشنهاد کاربران

بپرس