انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
از مخفیگاه بیرون کشیدن
مشخص و واضح کردن یک موضوع
با فشار آب یا مایع چیزی را از جایی شستن و بردن
□ کسی یا حیوانی را مجبور به ترک محلی کردن
□ دست کسی را رو کردن
شستن وبردن
از نهانگاه راندن، کسی یا موجودی را که پنهان است توسط کاری یا چیزی آشکار کردن
Several kinds of birds feed on insects flushed out of the grass by grazing cattle.
تارومار کردن
کسی رو از سوراخ موش کشاندن بیرون
تمیز کردن یک جایی با فشار آب