جوش و خروش، سر و صدا، آشوب، بلوا، هیایو، ولوله، غلغله، قیل و قال، تکاپو، شلوغی، هرج و مرج. مترادف با: commotion=uproar=tumult=clamor=bustle
There was a flurry of activity in that castle
در ان قصر ولوله برپا بود.
در ان قصر ولوله برپا بود.
ولوله، جنب و جوش، هیاهو، آشفتگی، هیجان، سردرگمی ناگهانی، عجله .