fluor

/ˈfluːər//fluor/

معنی: جویبار، جریان، مواد فلورین دار
معانی دیگر: رجوع شود به: fluorite، پیشوند: هم معنی fluoro- (پیش از واکه می آید)، قاعدگی زنان، سیال، مایعات بدن حیوانات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: calcium fluoride; fluorite.

(2) تعریف: any compound that fluoresces when exposed to radiation, often added to experimental samples as a radiation indicator.

جمله های نمونه

1. Fluor carbonate minerals from the late stage veins have relatively low carbon and oxygen isotopic values, implying an involvement of mantle derived solution.
[ترجمه گوگل]مواد معدنی کربنات فلوئوری از رگه های مرحله آخر دارای مقادیر ایزوتوپی کربن و اکسیژن نسبتا پایینی هستند که دلالت بر دخالت محلول مشتق شده از گوشته دارد
[ترجمه ترگمان]استخراج مواد معدنی کربنات از the در اواخر مرحله دارای مقادیر نسبتا کم کربن و اکسیژن نسبتا پایینی هستند که این امر حاکی از دست داشتن یک راه حل مشتق شده از پوشش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At Fluor Daniel, I continued to work with an international body of professionals.
[ترجمه گوگل]در فلور دانیل، من به کار با یک مجموعه بین المللی از متخصصان ادامه دادم
[ترجمه ترگمان]در Fluor دنیل، من به کار کردن با یک گروه بین المللی از افراد حرفه ای ادامه دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All this means that Fluor is ideally positioned to take advantage of an improving U. S. economy, where industries such as the utility sector have huge backlogs of work they put off in the downturn.
[ترجمه گوگل]همه اینها به این معنی است که فلور در موقعیت ایده آلی قرار دارد تا از یک اقتصاد رو به بهبود ایالات متحده استفاده کند، جایی که صنایعی مانند بخش آب و برق دارای حجم عظیمی از کار هستند که در رکود به تعویق می افتند
[ترجمه ترگمان]تمام این موارد به این معنی است که Fluor به طور ایده آل قرار است در موقعیت مناسبی برای بهبود وضعیت U باشد اس اقتصاد، جایی که صنایع از جمله بخش قبض های مصرفی دارای حجم کاری بالایی هستند که در رکود اقتصادی به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. AIM:To evaluate the effect of early Fluor Protector application after non-surgical periodontal treatment on root dentinal hypersensitivity.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر استفاده زودهنگام از Fluor Protector پس از درمان غیرجراحی پریودنتال بر حساسیت بیش از حد عاج ریشه
[ترجمه ترگمان](AIM): برای ارزیابی اثر کاربرد اولیه Fluor پس از درمان ضد جراحی بر روی ریشه dentinal hypersensitivity
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new remarkable method of remove fluor was got.
[ترجمه گوگل]یک روش قابل توجه جدید برای حذف فلور بدست آمد
[ترجمه ترگمان]روش جدیدی برای حذف fluor به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion The application of fluor protector can restrain enamel demineralization and promote enamel remineralization.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری استفاده از محافظ فلوئوری می‌تواند املاح زدایی مینا را مهار کرده و معدنی‌سازی مجدد مینا را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کاربرد حامی fluor می تواند demineralization مینا را مهار کرده و مینای مینای را ترویج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm going to add Fluor and MetLife to Jim's Watch List with this column.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم Fluor و MetLife را با این ستون به لیست تماشای جیم اضافه کنم
[ترجمه ترگمان]می خواهم Fluor و MetLife را با این ستون به فهرست دیده بان جیم اضافه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both Fluor and MetLife have enough exposure overseas to give them some legs when U. S. stocks start to fade.
[ترجمه گوگل]Fluor و MetLife هر دو در خارج از کشور به اندازه کافی در معرض قرار دارند تا زمانی که سهام ایالات متحده شروع به محو شدن می کنند، به آنها کمک کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو Fluor و MetLife به اندازه کافی در خارج از کشور قرار دارند تا زمانی که U است پاهای خود را به آن ها بدهد اس سهام شروع به محو شدن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shaw Group Fluor FlowserveWinners: the makers of hybrid cars and the battery producers serving that market.
[ترجمه گوگل]گروه Shaw Fluor FlowserveWinners: سازندگان خودروهای هیبریدی و تولیدکنندگان باتری در خدمت آن بازار
[ترجمه ترگمان]گروه شاو Fluor FlowserveWinners: سازندگان خودروهای هیبریدی و تولیدکنندگان باتری که در آن بازار خدمت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fluor was recently considering buying high-end computers capable of displaying 3D graphics from H-P, as well as doing a pilot project involving tablets with the tech company.
[ترجمه گوگل]فلور اخیراً در حال بررسی خرید رایانه‌های پیشرفته با قابلیت نمایش گرافیک سه بعدی از H-P و همچنین انجام یک پروژه آزمایشی شامل تبلت‌ها با شرکت فناوری بود
[ترجمه ترگمان]Fluor اخیرا خرید کامپیوترهای مقصد بالا را مد نظر داشت که قادر به نمایش گرافیکی سه بعدی از H - P و نیز انجام یک پروژه آزمایشی شامل تبلت با شرکت فن آوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results:Two different concentrations of fluor protectors released certain amount of fluorine through the nine days period.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: دو غلظت مختلف از محافظ‌های فلوئور، مقدار مشخصی فلوئور را در طول دوره نه روزه آزاد کردند
[ترجمه ترگمان]نتایج: دو غلظت های مختلف of fluor مقدار معینی از فلویور را در طول نه روز آزاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To ensure the bridge meets safety standards, 250 employees and consultants working for the state of California and American Bridge/Fluor also took up residence in Shanghai.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از مطابقت پل با استانداردهای ایمنی، 250 کارمند و مشاور که برای ایالت کالیفرنیا و امریکن بریج/فلور کار می کردند نیز در شانگهای اقامت کردند
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از این که پل مطابق با استانداردهای ایمنی، ۲۵۰ کارمند و مشاور که برای ایالت کالیفرنیا و پل آمریکا کار می کنند، اقامت در شانگهای را نیز به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sensing element of a scintillation counter is a fluor, a substance capable of converting radiation energy to light energy.
[ترجمه گوگل]عنصر حسگر یک شمارنده سوسوزن یک فلور است، ماده ای که قادر به تبدیل انرژی تابش به انرژی نور است
[ترجمه ترگمان]عنصر سنجش درخشش نور یک fluor است، ماده ای که قادر به تبدیل انرژی تابشی به انرژی نور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective: To observe the anti caries effect of Sodium fluoride and fluor protector.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر ضد پوسیدگی سدیم فلوراید و محافظ فلور
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثر آنتی caries فلورید سدیم و محافظ fluor
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جویبار (اسم)
rush, acequia, rivulet, rill, coulee, fluor, streamlet

جریان (اسم)
inset, ooze, flow, progress, fluor, action, current, stream, course, going, income, rede, afflux, circulation, circuit, gush, effluvium, efflux, outflow, tide

مواد فلورین دار (اسم)
fluor

تخصصی

[زمین شناسی] واژه اصلی برای فلوریت که هنوز، خصوصاً در انگلستان، کاربرد دارد. ریشه کلمه: لاتین: جریان یافتن.

انگلیسی به انگلیسی

• american corporation headquartered in california, operator of several subsidiaries worldwide (involved in business services, coal production, and engineering and construction services)
fluorite, calcium fluoride, common translucent mineral occurring in several different colors

پیشنهاد کاربران

بپرس