1. a fluky breeze
باد متغیر
2. Fluky psychology: After having sex first, large much generation is afraid of yield intense fear psychology.
 [ترجمه گوگل]روانشناسی روان: بعد از شروع رابطه جنسی، نسل زیادی از روانشناسی ترس شدید می ترسند 
[ترجمه ترگمان]روان شناسی Fluky: پس از داشتن رابطه جنسی، نسل بسیار بزرگ از روان شناسی ترس شدید دارند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. In addition, the defendant put fluky psychology.
 [ترجمه گوگل]علاوه بر این، متهم روانشناسی روانی 
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، متهم روانشناسی fluky را مطرح می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Jack hit the target by a fluky shot.
 [ترجمه گوگل]جک با شلیک گلوله ای به هدف اصابت کرد 
[ترجمه ترگمان] جک \"با یه گلوله\" fluky \"به هدف ضربه زد\" 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. But average person can add case, so very fluky also.
 [ترجمه گوگل]اما یک فرد معمولی می تواند مورد اضافه کند، بنابراین بسیار بدسرپرست نیز هست 
[ترجمه ترگمان]اما یک فرد به طور متوسط می تواند پرونده را به همین شکل نیز اضافه کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Accordingly, it is fluky that sheet diagnoses uric road to affect by pyuria.
 [ترجمه گوگل]بر این اساس، این که برگه تشخیص جاده اوریک به پیوری را نشان دهد، امری نامعقول است 
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، fluky است که جاده uric تشخیص داده توسط pyuria را تشخیص می دهد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Individual will of people is put fluky, as if nothing happened or adopt precautionary measures.
 [ترجمه گوگل]اراده ی فردی مردم بیهوده جلوه می کند، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده یا اقدامات احتیاطی اتخاذ می کنند 
[ترجمه ترگمان]اراده فردی افراد تحت فشار قرار می گیرد، گویی هیچ اتفاقی رخ نداده یا اقدامات احتیاطی اتخاذ نشده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Getting that job was definitely fluky.
 [ترجمه گوگل]به دست آوردن آن شغل قطعاً سخت بود 
[ترجمه ترگمان]گرفتن این شغل بدون شک fluky بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. This is fluky psychology, also be pure belong to accidental.
 [ترجمه گوگل]این روانشناسی نابهنجار است، همچنین به تصادف تعلق دارد 
[ترجمه ترگمان]این همان روانشناسی fluky است که به طور خالص متعلق به تصادفی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Lake Saimaa is a fresh water lake and has flatter water and lighter, more fluky winds than on the open sea.
 [ترجمه گوگل]دریاچه سایما یک دریاچه آب شیرین است و دارای آب صاف تر و بادهای سبک تر و روان تر از دریای آزاد است 
[ترجمه ترگمان]دریاچه Saimaa یک دریاچه آب شیرین است و آب و سبک تر و more بیشتری نسبت به دریای آزاد دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. And this goes up in certain level, let furnisher have fluky mentality.
 [ترجمه گوگل]و این در سطح خاصی بالا می رود، اجازه دهید مبله کننده ذهنیت بدی داشته باشد 
[ترجمه ترگمان]و این در سطح خاصی بالا می رود، اجازه دهید furnisher ذهنیت fluky داشته باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. The result of preliminary application shows that the established system can promote the enterprise to reflect the fluky market rapidly.
 [ترجمه گوگل]نتیجه کاربرد اولیه نشان میدهد که سیستم ایجاد شده میتواند شرکت را ارتقا دهد تا بازار روان را به سرعت منعکس کند 
[ترجمه ترگمان]نتیجه کاربرد مقدماتی نشان می دهد که سیستم تثبیت می تواند شرکت را برای منعکس کردن سریع بازار fluky ارتقا دهد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Accordingly, from theoretic tell, not bright showing the product that implements this standard is fluky .
 [ترجمه گوگل]بر این اساس، از نظر تئوری، نشان دادن روشن نبودن محصولی که این استاندارد را پیادهسازی میکند، نادرست است 
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، از دیدگاه تئوری، روشن نیست که محصولی که این استاندارد را اجرا می کند fluky است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. As for the common people their appraisals certainly are mistake-ridden and are not able to have the right direction in dealing with the fluky objection conditions.
 [ترجمه گوگل]در مورد مردم عادی، ارزیابی آنها قطعاً اشتباه است و نمی توانند جهت گیری درستی در برخورد با شرایط اعتراض غیرمعمول داشته باشند 
[ترجمه ترگمان]همانطور که برای افراد عادی ارزیابی آن ها قطعا اشتباه بوده و قادر به داشتن جهت درست در مقابله با شرایط اعتراضی fluky نیستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید