1. Maternal love, with a sense of fluidness of maternity, can be discerned in numerous works by women painters around the worlds.
[ترجمه گوگل]عشق مادرانه با احساس سیال بودن مادری را می توان در آثار متعدد زنان نقاش در سراسر جهان تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]عشق مادر، با حس fluidness از بارداری، می تواند در آثار متعدد نقاشان زن در سراسر جهان تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عشق مادر، با حس fluidness از بارداری، می تواند در آثار متعدد نقاشان زن در سراسر جهان تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A certain fluidness in his perception of time made him an unpredictable colleague.
[ترجمه گوگل]سیالیت خاصی در درک او از زمان او را به یک همکار غیرقابل پیش بینی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]A خاص در درک او از زمان به او هم کار غیرقابل پیش بینی تبدیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]A خاص در درک او از زمان به او هم کار غیرقابل پیش بینی تبدیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It has good properties such as, high inversion rate, good activity, small water demand, good fluidness, high bulk density, excellent thermal strength etc.
[ترجمه گوگل]دارای خواص خوبی مانند نرخ وارونگی بالا، فعالیت خوب، تقاضای کم آب، سیالیت خوب، چگالی ظاهری بالا، استحکام حرارتی عالی و غیره است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های خوب نظیر نرخ وارونگی بالا، فعالیت خوب، تقاضای آب کم، چگالی بالا، چگالی حجیم بالا، مقاومت حرارتی عالی و غیره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویژگی های خوب نظیر نرخ وارونگی بالا، فعالیت خوب، تقاضای آب کم، چگالی بالا، چگالی حجیم بالا، مقاومت حرارتی عالی و غیره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Circulated nitrogen system is designed to improve the wettability and fluidness of lead-free solder and to ensure that the solder joints are shiny and bright.
[ترجمه گوگل]سیستم نیتروژن گردشی برای بهبود ترشوندگی و سیالیت لحیم کاری بدون سرب و اطمینان از براق و روشن بودن اتصالات لحیم کاری طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم نیتروژن circulated برای بهبود the و fluidness of سرب - آزاد طراحی شده است تا اطمینان حاصل شود که اتصالات لحیم براق و براق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم نیتروژن circulated برای بهبود the و fluidness of سرب - آزاد طراحی شده است تا اطمینان حاصل شود که اتصالات لحیم براق و براق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The optimization of the taxation system involves many complicated factors and fluidness is one of the most important factors. There lies close relationship between them.
[ترجمه گوگل]بهینه سازی سیستم مالیاتی شامل عوامل پیچیده زیادی است و سیال بودن یکی از مهمترین عوامل است رابطه نزدیکی بین آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بهینه سازی سیستم مالیاتی شامل عوامل پیچیده بسیاری است و fluidness یکی از مهم ترین عوامل است رابطه نزدیکی بین آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهینه سازی سیستم مالیاتی شامل عوامل پیچیده بسیاری است و fluidness یکی از مهم ترین عوامل است رابطه نزدیکی بین آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Refractory castable is unshaped refractory material that doesn't need firing and features fluidness after adding water.
[ترجمه گوگل]ریخته گری نسوز یک ماده نسوز بدون شکل است که نیازی به پخت ندارد و پس از افزودن آب سیالیت دارد
[ترجمه ترگمان]Refractory castable ماده نسوز است که نیازی به شلیک و ویژگی های fluidness پس از اضافه کردن آب ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Refractory castable ماده نسوز است که نیازی به شلیک و ویژگی های fluidness پس از اضافه کردن آب ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. So it is important to realize the optimization of taxation system through eliminating the bad effects of fluidness, which can be accomplished by the co-ownership of tax base, taxation rights, etc.
[ترجمه گوگل]بنابراین تحقق بهینهسازی سیستم مالیاتی از طریق حذف اثرات بد سیال بودن که با مشارکت پایه مالیاتی، حقوق مالیاتی و غیره قابل تحقق است، حائز اهمیت است
[ترجمه ترگمان]بنابراین مهم است که بهینه سازی سیستم مالیاتی از طریق حذف اثرات بد fluidness، که می تواند با مالکیت پایه مالیاتی، حقوق مالیاتی و غیره انجام شود، تحقق یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین مهم است که بهینه سازی سیستم مالیاتی از طریق حذف اثرات بد fluidness، که می تواند با مالکیت پایه مالیاتی، حقوق مالیاتی و غیره انجام شود، تحقق یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Lending rate, the mostly ingredient in credit, has connection with time limit, fluidness, risk and manage cost.
[ترجمه گوگل]نرخ وام، که بیشتر عنصر اعتبار است، با محدودیت زمانی، سیال بودن، ریسک و مدیریت هزینه ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]نرخ قرضه، عمدتا جز در اعتبار، ارتباط با محدودیت زمانی، fluidness، ریسک و مدیریت هزینه ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نرخ قرضه، عمدتا جز در اعتبار، ارتباط با محدودیت زمانی، fluidness، ریسک و مدیریت هزینه ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The flux has advantages of appropriate melting point, good fluidness and good conductivity .
[ترجمه گوگل]شار دارای مزایای نقطه ذوب مناسب، سیالیت خوب و رسانایی خوب است
[ترجمه ترگمان]شار دارای مزایای نقطه ذوب مناسب، fluidness خوب و رسانایی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شار دارای مزایای نقطه ذوب مناسب، fluidness خوب و رسانایی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The simulation results indicate that the unconsolidated confined aquifer plays a crucial role in the process of load transfer because of its fluidness and replenishment in time.
[ترجمه گوگل]نتایج شبیهسازی نشان میدهد که آبخوان محصور نشده یکپارچه به دلیل سیال بودن و دوباره پر شدن در زمان، نقش مهمی در فرآیند انتقال بار بازی میکند
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی حاکی از آن است که the محدود unconsolidated در فرآیند انتقال بار به دلیل of و تامین مجدد آن نقش حیاتی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی حاکی از آن است که the محدود unconsolidated در فرآیند انتقال بار به دلیل of و تامین مجدد آن نقش حیاتی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید