flowery

/ˈflaʊəri//ˈflaʊəri/

معنی: پرگل
معانی دیگر: (پوشیده از گل یا تزیین شده با گل) گل دار، گل آذینی، گل و بته دار، دارای طرح گل دار، وابسته به گل، مانند گل، گلین، گلبو، گلسان، گلدیس، (سبک ادبی و هنری و سخنگویی و غیره) پر از صنایع ادبی (یا هنری)، پرتصنع، پرآذین، پرزینت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: covered with or having flowers; flowered.

- She likes flowery patterns, but I prefer solids and stripes.
[ترجمه گوگل] او الگوهای گلدار را دوست دارد، اما من جامدادی و راه راه را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] او الگوهای گلدار را دوست دارد، اما من جامدات و stripes را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having highly ornate or colorful figures of speech.
متضاد: plain
مشابه: florid, ornate

- His writing is too flowery for me; I prefer more simple prose.
[ترجمه مریم] نوشته ی او برای بسیار دشوار است
|
[ترجمه مصطفی سهرابی] نوشته های او بسیار پیچیده است، من متن ساده تری را ترجیح می دهم
|
[ترجمه گوگل] نوشته های او برای من بسیار پر گل است من نثر ساده تر را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] نوشته های او برای من too است؛ نثر ساده تری را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: having the attributes of a flower, such as color or fragrance.

- This shampoo has a more flowery scent than that one.
[ترجمه منا میرزائیان] این شامپو خوشبو تر از آن یکی است
|
[ترجمه گوگل] این شامپو بوی گلی بیشتری نسبت به آن دارد
[ترجمه ترگمان] این شامپو بیشتر از اون یکی بوی گل میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a flowery perfume
عطر گلبو

2. a flowery style
سبک پررنگ و آب

3. the flowery writings of the poets in nadder shah's court
نوشته های پرآذین شاعران دربار نادرشاه

4. his style is flowery but lacks pith
سبک او پر رنگ و آب ولی عاری از معانی عمیق است.

5. heidi was wearing a flowery skirt
هایده دامن گل داری به تن داشت.

6. the wall was hung by a flowery wallpaper
کاغذ دیواری گلدار،دیوار را پوشانده بود.

7. They were using uncommonly flowery language.
[ترجمه گوگل]آنها از زبان غیر معمول گلدار استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از زبان flowery فوق العاده استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flowery carpets became the vogue.
[ترجمه گوگل]فرش های گلدار مد شد
[ترجمه ترگمان]carpets flowery به صورت vogue درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sofa was covered in very pretty flowery material.
[ترجمه گوگل]مبل با مواد گلدار بسیار زیبا پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]مبل پوشیده از گل بسیار زیبایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A straightforward talk is better than a flowery speech.
[ترجمه گوگل]یک صحبت صریح بهتر از یک سخنرانی گلدار است
[ترجمه ترگمان]صحبت ساده بهتر از سخنرانی flowery است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The baby, dressed in a flowery jumpsuit, waved her rattle.
[ترجمه گوگل]کودک با لباسی گلدار، جغجغه اش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]بچه که لباس گل دار پوشیده بود، سر تکان داد و سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All of Philadelphia will be feeling flowery during the week of March 2-
[ترجمه گوگل]تمام فیلادلفیا در هفته 2 مارس احساس گل و شکوفایی خواهد داشت -
[ترجمه ترگمان]تمام فیلادلفیا در طول هفته ۲ مارس احساس flowery خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Small Whites scatter through the flowery headlands and in this light seem to have an almost violet glow about them.
[ترجمه گوگل]سفیدهای کوچک در میان سردرهای گلدار پراکنده می شوند و در این نور به نظر می رسد که درخششی تقریباً بنفش در اطراف آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سفیدها از طریق headlands flowery پراکنده می شوند و در این نور به نظر می رسد نور بنفش تقریبا بنفش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There were no condolences, no flowery words, nothing but stark fact, not even the normal ending.
[ترجمه گوگل]هیچ تسلیت، هیچ سخن گلی، چیزی جز واقعیت آشکار، حتی پایان عادی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ همدردی و no وجود نداشت، نه کلمات گل دار، نه حتی یک پایان معمولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It looks equally good on a flowery china tea cup or embroidered on a pretty, decorative pillow.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه روی یک فنجان چای چینی گلدار یا گلدوزی شده روی یک بالش زیبا و تزئینی خوب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به اندازه یک فنجان چای چینی که روی یک بالش تزیینی چینی تزیین شده باشد، خوب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Don't use long words or flowery sentences.
[ترجمه گوگل]از کلمات طولانی یا جملات گلدار استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]از کلمات طولانی یا جملات پر گل استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Out will go the flowery descriptions of aspects, views and outlook which have always been so derided by disappointed property viewers.
[ترجمه گوگل]توصیف‌های پرطرفدار جنبه‌ها، دیدگاه‌ها و چشم‌اندازی که همیشه توسط بینندگان ناامید ملک مورد تمسخر قرار می‌گرفت، به بیرون خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]به شرح flowery مناظر، دیدگاه ها و دیدگاه که همیشه مورد تمسخر بینندگان قرار گرفته است، ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Her dress is pale pink, with a small flowery pattern.
[ترجمه گوگل]لباس او صورتی کم رنگ، با طرح گلدار کوچک است
[ترجمه ترگمان]لباسش صورتی کم رنگ است، با یک طرح گلدار کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرگل (صفت)
bloomy, floriferous, flowery, florid

انگلیسی به انگلیسی

• filled with flowers, covered with flowers; like flowers; of flowers; ornate, overly decorative
something that is flowery has a pattern of flowers on it or smells of flowers.
flowery speech or writing contains long, complicated words and literary expressions; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

۱. پر گل ۲. گلدار ۳. خوشبو ۴. {زبان. سبک} متکلف. مصنوع. مطنطن
مثال:
Heidi was wearing a flowery skirt.
هایدی یک دامن گلدار پوشیده بود.
a flowery perfume
یک عطر خوشبو
Helen must learn not to use such flowery language.
هلن باید یاد بگیرد که یک چنین زبان متکلفی را استفاده نکند.
این کلمه "صفت" است به معنای پر نقش و نگار بطوریکه که اغراق بشه.
مثلا یه متن که با کلمات قلمبه سلمبه نوشته شده باشه و نویسنده مثلا بخواد بگه خیلی حرفه ایی متن مینویسه، میشه:
flowery writing
✅مانند گل، گلبو

?What kind of perfume ( s ) do you like
My go - to scents are usually floral and I don’t tend to go towards the fruit side because I don’t want to smell like a fruit basket. I normally want to ⭐smell more flowery⭐ like walking through a field of flowers, but in a good way
گل گلی
قلمبه سلمبه
flowery language:زبان ادبی . استفاده از صنایع ادبی و شعر گونه حرف زدن

بپرس