flowering

/ˈflaʊərɪŋ//ˈflaʊərɪŋ/

شکوفایی، گل داری، گل آوری، شکوفه دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in flower; blooming.

(2) تعریف: producing flowers, esp. showy ones.
متضاد: nonflowering

- The yard is filled with flowering plants.
[ترجمه گوگل] حیاط پر از گیاهان گلدار است
[ترجمه ترگمان] حیاط پر از گیاهان گلدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a flowering plant
گیاه گل آور

2. the flowering of a civilization
شکوفایی یک تمدن

3. the flowering of persian poetry in the last fifty years
شکوفایی شعر فارسی در پنجاه سال اخیر

4. Outside was a stone patio with tubs of flowering plants.
[ترجمه گوگل]بیرون یک پاسیو سنگی با وان هایی از گیاهان گلدار بود
[ترجمه ترگمان]در بیرون یک حیاط سنگی با تشت پر از گیاهان گلدار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the bush has finished flowering, cut back all the stems.
[ترجمه گوگل]پس از پایان گلدهی بوته، تمام ساقه ها را برش دهید
[ترجمه ترگمان]زمانی که بوته گل را به پایان رساند، همه ساقه ها را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He planted a number of flowering shrubs in the garden.
[ترجمه گوگل]او تعدادی درختچه گلدار در باغ کاشت
[ترجمه ترگمان]چند بوته گل flowering در باغ کاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After flowering, place the pot in a shady spot in the garden.
[ترجمه گوگل]پس از گلدهی، گلدان را در مکانی سایه دار در باغچه قرار دهید
[ترجمه ترگمان]بعد از flowering، دیگ را در سایه درختی در باغ جای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fading is true while flowering is past.
[ترجمه گوگل]محو شدن درست است در حالی که گلدهی گذشته است
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که گل در حال عبور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The flowering shrubs were a scarlet flame.
[ترجمه گوگل]درختچه های گلدار شعله ای قرمز رنگ بودند
[ترجمه ترگمان]بوته های گل سرخ شعله سرخ داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sadly, bamboo plants die after flowering.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، گیاهان بامبو پس از گل دادن می میرند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه گیاهان بامبو پس از گل دادن می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She planted some roses and other flowering shrubs.
[ترجمه گوگل]او مقداری گل رز و دیگر درختچه های گلدار کاشت
[ترجمه ترگمان]چند گل سرخ و دیگر بوته های گل کاشته را کاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a perennating rhizome from which flowering shoots arise annually.
[ترجمه گوگل]این یک ریزوم دائمی است که سالانه شاخه های گلدار از آن ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]این a perennating است که هر ساله از آن شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You might be able to fit some small flowering plants between the larger bushes.
[ترجمه گوگل]ممکن است بتوانید چند گیاه گلدار کوچک را بین بوته های بزرگتر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است قادر به متناسب کردن برخی از گیاهان گلدار کوچک بین بوته های بزرگ تر باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bed is planted with flowering shrubs.
[ترجمه گوگل]بستر با بوته های گلدار کاشته شده است
[ترجمه ترگمان]تخت خواب با بوته های گل رس کاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The nineteenth century saw a flowering of science and technology.
[ترجمه گوگل]قرن نوزدهم شاهد شکوفایی علم و فناوری بود
[ترجمه ترگمان]قرن نوزدهم شاهد شکوفایی علم و فن آوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• producing of flowers, blooming, blossoming
blooming, blossoming, sprouting, producing flowers
flowering shrubs, trees, or plants produce flowers.
the flowering of an idea, artistic style, or political movement is its successful development; a literary use.
see also flower.

پیشنهاد کاربران

( مجازاً ) پررونق، شکوفا
thriving
blossoming
flourishing
N = شکوفایی
Adj = شکوفا
شکوفه زنی، گل دهی، شکفتگی
گلدار، شکوفه دار

بپرس