1. She wiped her floury hands with a damp cloth.
[ترجمه گوگل]دست های آرد آلودش را با پارچه ای مرطوب پاک کرد
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با پارچه مرطوب پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با پارچه مرطوب پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She wiped her floury hands on a cloth.
[ترجمه گوگل]دست های آرد آلودش را روی پارچه ای پاک کرد
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با دستمال پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با دستمال پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She wiped her floury hands on her apron.
[ترجمه گوگل]دست های آرد آلودش را روی پیش بندش پاک کرد
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با پیش بند پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با پیش بند پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She stepped back a pace in the floury dust.
[ترجمه گوگل]او در میان گرد و غبار آردآلود کمی عقب رفت
[ترجمه ترگمان]گامی به عقب برداشت و در گرد و خاک فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گامی به عقب برداشت و در گرد و خاک فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Two wet floury potatoes were dished on to her plate but she couldn't eat them.
[ترجمه گوگل]دو سیب زمینی آردی خیس روی بشقابش ریخته بود اما او نمی توانست آنها را بخورد
[ترجمه ترگمان]دو سیب زمینی خیس روی بشقاب او ریخته بود اما نمی توانست آن ها را بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو سیب زمینی خیس روی بشقاب او ریخته بود اما نمی توانست آن ها را بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It was the bread, potatoes, meat and hot floury puddings which staved off exhaustion.
[ترجمه گوگل]این نان، سیب زمینی، گوشت و پودینگ های آرد داغ بود که خستگی را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این تکه نان، سیب زمینی، گوشت و puddings داغ بود که از خستگی منفجر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تکه نان، سیب زمینی، گوشت و puddings داغ بود که از خستگی منفجر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This muskmelon is soft and floury.
[ترجمه گوگل]این خربزه نرم و آردی است
[ترجمه ترگمان]این muskmelon نرم و مثل آرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این muskmelon نرم و مثل آرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A roast chicken followed, with pale stuffing, a hot gravy and masses of floury roast potatoes.
[ترجمه گوگل]یک مرغ سوخاری همراه با چاشنی کم رنگ، سس داغ و انبوهی از سیب زمینی کبابی آردی به دنبال داشت
[ترجمه ترگمان]یک مرغ بریان با stuffing رنگ پریده و آبگوشت و توده ای از سیب زمینی سرخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مرغ بریان با stuffing رنگ پریده و آبگوشت و توده ای از سیب زمینی سرخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Even thinking about their blotched yellow and black skins and their squidgy, floury middles made him want to throw up.
[ترجمه گوگل]حتی فکر کردن به پوستهای زرد و سیاه لکهدار و میانههای مرکب و آرد آلود آنها باعث میشد که او بخواهد بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]حتی در این فکر بود که آن ها پوست زرد و سیاه آن ها و squidgy و floury و floury را مجبور کرده بود بالا بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی در این فکر بود که آن ها پوست زرد و سیاه آن ها و squidgy و floury و floury را مجبور کرده بود بالا بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her finger nails were shiny long and black, and her face was floury white.
[ترجمه گوگل]ناخن های انگشتش بلند و سیاه براق بود و صورتش سفید آردی بود
[ترجمه ترگمان]ناخن های او دراز و سیاه بود و صورتش مثل آرد سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناخن های او دراز و سیاه بود و صورتش مثل آرد سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many of the oldcookbooks recommend that a white sauce, especially a veloute, be simmered forseveral hours, the object being to rid the sauce of its floury taste, and toconcentrate flavor.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کتابهای آشپزی قدیمی توصیه میکنند که سس سفید، بهویژه یک سس ولوت، برای چند ساعت بجوشد، هدف از بین بردن طعم آردی سس و غلیظ کردن طعم است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the توصیه می کنند که یک سس سفید، به خصوص a، در ۲۴ ساعت simmered شود، هدف از بین بردن سس of و طعم toconcentrate است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the توصیه می کنند که یک سس سفید، به خصوص a، در ۲۴ ساعت simmered شود، هدف از بین بردن سس of و طعم toconcentrate است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Adopt various match tube flange standard and form of flange hermetic sealing soft and floury, satisfy the various project need and consumer need.
[ترجمه گوگل]استاندارد فلنج لوله کبریت مختلف و فرم آب بندی هرمتیک فلنج نرم و آردی را اتخاذ کنید، نیازهای مختلف پروژه و نیاز مصرف کننده را برآورده کنید
[ترجمه ترگمان]یک استاندارد match با استاندارد و شکل of hermetic و floury آرد را رعایت کنید، نیازهای مختلف پروژه و نیاز مصرف کننده را برآورده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک استاندارد match با استاندارد و شکل of hermetic و floury آرد را رعایت کنید، نیازهای مختلف پروژه و نیاز مصرف کننده را برآورده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She squeezed the corn puffs and they crumbled into floury dust.
[ترجمه گوگل]او پفک های ذرت را فشار داد و آنها به خاک آرد تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]She را فشرد و به خاک و خاک فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]She را فشرد و به خاک و خاک فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید