flounder

/ˈflaʊndər//ˈflaʊndə/

معنی: اشتباه، لغزش، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، بال بال زدن، دست و پا کردن، در گل تقلا کردن
معانی دیگر: (در گل و لای یا برف و غیره) گیر کردن، تقلا کردن، (با زحمت) حرکت کردن، دست و پا زدن، (مجازی) با اشکال حرکت کردن، (هنگام صحبت و نطق یا اجرا و غیره) دست و پای خود را گم کردن، دستپاچه شدن، به تته پته افتادن، (جانورشناسی) سفره ماهی (تیره های bothidae و pleuronectidae)

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: flounders, floundering, floundered
(1) تعریف: to struggle clumsily, often losing balance or headway.
مشابه: blunder, struggle, wallow

- They floundered through the swampland.
[ترجمه aylar dadkhah] آنها در باتلاق دست و پا میزدند
|
[ترجمه گوگل] آنها از میان باتلاق رد شدند
[ترجمه ترگمان] به زحمت از میان swampland گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to act or proceed clumsily or confusedly.

- He floundered for the right words.
[ترجمه گوگل] او به دنبال کلمات مناسب بود
[ترجمه ترگمان] به دنبال کلمات مناسب می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: flounderingly (adv.)
• : تعریف: the act or motion of floundering.
اسم ( noun )
حالات: flounder, flounders
• : تعریف: any of various marine flatfishes, many of which are used for food.

جمله های نمونه

1. The new democracy there continues to flounder.
[ترجمه گوگل]دموکراسی جدید در آنجا همچنان در حال فروپاشی است
[ترجمه ترگمان]دموکراسی جدید همچنان به flounder ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dabs and flounder from the stem of Southend Pier, with undersized whiting a nuisance from the extension.
[ترجمه گوگل]از ساقه اسکله ساوتند اسکله دبس و دست و پا کردن، با سفیدک کوچک که باعث ایجاد مزاحمت در امتداد آن می شود
[ترجمه ترگمان]dabs و flounder که از ساقه of اسکله به دست می آیند و undersized را از the باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Towyn north beach good for dogfish but flounder and dabs reported from the southern section at Penllyn and the rifle range. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]ساحل شمالی تاوین برای سگ ماهی خوب است، اما از بخش جنوبی در پنلین و محدوده تفنگ گزارش شده است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]Towyn و dabs که از بخش جنوبی در Penllyn و محدوده اسلحه گزارش شده اند، برای dogfish خوب است فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rockling, dabs, odd flounder and school bass at night over the sandbanks at Llandanwg.
[ترجمه گوگل]راک زدن، دابس، دست و پا کردن عجیب و غریب و باس مدرسه در شب بر فراز سواحل شنی در Llandanwg
[ترجمه ترگمان]Rockling، dabs، dabs عجیب و غریب در شب بر سر sandbanks در Llandanwg
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the flounder still exists it will be king. - foreign words and phrases scattered here and there!
[ترجمه گوگل]اگر دست و پا زدن هنوز وجود داشته باشد، پادشاه خواهد شد - کلمات و عبارات خارجی پراکنده اینجا و آنجا!
[ترجمه ترگمان]اگر بال بال هنوز وجود داشته باشد، شاه خواهد شد کلمات خارجی و عبارات خارجی اینجا و اونجا پراکنده میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Similar observations can be made for flounder and haddock.
[ترجمه گوگل]مشاهدات مشابهی را می توان در مورد فلوندر و هادوک انجام داد
[ترجمه ترگمان]مشاهدات مشابهی را می توان برای flounder و haddock انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The flounder put them back in the old hovel.
[ترجمه گوگل]دست و پا کردن آنها را دوباره در کول قدیمی گذاشت
[ترجمه ترگمان]بال flounder آن ها را در کلبه قدیمی فرو می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dover Breakwater offered flounder, dabs and small pout with the inside wall best.
[ترجمه گوگل]Dover Breakwater به بهترین وجه دست و پا کردن، دبس و پوکه کوچک را با دیواره داخلی ارائه می کرد
[ترجمه ترگمان]دوور، لب و لب small را با دیوار درونی بالا و پایین عرضه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ragworm is the principal flounder bait with the exception of May and June when peeler crab will produce.
[ترجمه گوگل]کرم راگورم طعمه اصلی دست و پا کردن است به استثنای ماه های می و ژوئن که خرچنگ پوست کن تولید می شود
[ترجمه ترگمان]Ragworm بزرگ ترین طعمه است که در ماه می و ژوئن وقتی خرچنگ peeler تولید می کند، شکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The young elephants threatened to flounder to a halt, and with them the flow of life-blood to Verdun.
[ترجمه گوگل]فیل‌های جوان تهدید کردند که متوقف می‌شوند و همراه با آن‌ها جریان خون حیات به وردون می‌رسد
[ترجمه ترگمان]فیل های جوان تهدید کردند که متوقف می شوند و جریان زندگی را به Verdun منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bournemouth beaches produced odd flounder at night with pout, rockling and flatfish at Friars Cliff.
[ترجمه گوگل]سواحل بورنموث در شب‌ها ماهی‌های شلوغ عجیب و غریب همراه با پوسیدگی، راک ماهی و ماهی پهن در فریرز کلیف تولید می‌کردند
[ترجمه ترگمان]سواحل Bournemouth در شب با اخم، rockling و flatfish در Friars کلیف به طرز عجیبی دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, it seemed to flounder whenever it tried to pin multimedia down.
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می‌رسید که هر زمان که سعی می‌کرد چندرسانه‌ای را پایین بیاورد، اشتباه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسید که هر زمان که بخواهد چند رسانه ای را فرو بنشاند، دست و پا می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Quality flounder from the lower reaches of Poole harbour.
[ترجمه گوگل]دست و پا کردن با کیفیت از پایین دست بندر پول
[ترجمه ترگمان]Quality با کیفیت پایین بندرگاه پول دست و پا می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The flounder surfaced and asked the fisherman what he wanted.
[ترجمه گوگل]دست انداز بیرون آمد و از ماهیگیر پرسید چه می خواهید
[ترجمه ترگمان]دست به دریا زد و از مرد ماهیگیر پرسید که چه می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشتباه (اسم)
slip, error, mistake, errancy, blame, wrong, fault, flounder, fumble, gaffe, boo, inaccuracy, snafu, misgiving, mix-up

لغزش (اسم)
slip, error, slide, offense, lapse, flounder, gaffe, trip, stumble, slippage, peccadillo

سفره ماهی (اسم)
flounder

نوعی ماهی پهن (اسم)
flounder

بال بال زدن (فعل)
bat, flutter, flounder

دست و پا کردن (فعل)
struggle, flounder

در گل تقلا کردن (فعل)
flounder

انگلیسی به انگلیسی

• type of flatfish
move back and forth, struggle helplessly; move clumsily, move awkwardly
if you flounder in water or mud, you move in an uncontrolled way, trying not to sink.
if a movement, talks, or an economy flounders, it has many problems and may soon collapse completely.
you can also say that someone is floundering when they cannot think what to say or do.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To struggle to move or maintain balance; falter 🤷
🔍 مترادف: Struggle
✅ مثال: The new business began to flounder after a series of poor financial decisions.
This term is used to describe someone who is having difficulty staying focused or making progress on a task or goal. It implies a sense of aimlessness or lack of direction.
در تمرکز یا پیشرفت در یک کار یا هدف مشکل داشتن.
...
[مشاهده متن کامل]

دلالت بر احساس بی هدفی یا عدم جهت دارد.
مثال؛
I’ve been floundering at work lately. I can’t seem to stay focused and my productivity has suffered.
A student might say, “I’m floundering in my studies. I don’t know how to stay motivated and keep up with the workload. ”
Someone might admit, “I feel like I’m floundering in life right now. I don’t know what I want to do or where I’m headed. ”

کفشک ( ماهی ) ؛ کفچه ماهی؛ پَهن ماهی
تلوتلو خوردن
- در گِل گیر کردن
- تو گِل ماندن ( عامیه )
درجا زدن
گمراهی
سردرگمی
ندانید چه بگویید یا چه کاری انجام دهید زیرا احساس سردرگمی یا ناراحتی می کنید
to experience great difficulties or be completely unable to decide what to do or say next
وقت خود را به بطالت گذرندن، نداشتن مسیر مشخص در زندگی، بلاتکلیف بودن
کفشک، پهن ماهی یا فلاندر
نوعی ماهی کوچک و پهن قابل خوردن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس