1. he floored his opponent with one blow
با یک ضربه حریف خود را برزمین افکند.
2. he floored the accelerator
او گاز را تا ته فشار داد.
3. her answer floored me completely
پاسخ او مرا کاملا گیج کرد.
4. The aisle was floored with ancient bricks.
[ترجمه گوگل]راهرو با آجرهای قدیمی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]راهرو با آجرهای کهنه فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راهرو با آجرهای کهنه فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This thorny problem on the environmental protection floored the new mayor.
[ترجمه گوگل]این مشکل خاردار در حفاظت از محیط زیست، شهردار جدید را زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]این مشکل ناراحت کننده در حفاظت از محیط زیست، شهردار جدید را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مشکل ناراحت کننده در حفاظت از محیط زیست، شهردار جدید را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I was floored by his argument and had to admit defeat.
[ترجمه گوگل]من با استدلال او مخالفت کردم و مجبور شدم شکست را قبول کنم
[ترجمه ترگمان]از این بحث خسته شدم و مجبور شدم شکستت را قبول کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این بحث خسته شدم و مجبور شدم شکستت را قبول کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The boxer was floored by a punishing left jab.
[ترجمه گوگل]بوکسور با ضربه تنبیهی به سمت چپ زمین خورد
[ترجمه ترگمان]مشت زن از فشاری که به طرف چپ پیچید، متعجب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشت زن از فشاری که به طرف چپ پیچید، متعجب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was floored in the first round of the fight.
[ترجمه گوگل]او در راند اول مبارزه زمین خورد
[ترجمه ترگمان]او در مرحله اول جنگ شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در مرحله اول جنگ شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was completely floored by two of the questions in the exam.
[ترجمه گوگل]او به طور کامل با دو تا از سوالات در امتحان کف شد
[ترجمه ترگمان]او از دو سوال در این امتحان کاملا متعجب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از دو سوال در این امتحان کاملا متعجب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He seemed floored by a string of scandals.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او در معرض یک رشته رسوایی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از رسوایی و رسوایی خسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از رسوایی و رسوایی خسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A couple of the questions completely floored me.
[ترجمه گوگل]یکی دو تا از سوال ها کاملا مرا تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]چند تا سوال کاملا روی من اثر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند تا سوال کاملا روی من اثر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I floored him with a blow.
[ترجمه گوگل]با ضربه ای کف زمینش کردم
[ترجمه ترگمان]با ضربه ای سنگین بر او غلبه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با ضربه ای سنگین بر او غلبه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was floored with a single punch to the head.
[ترجمه گوگل]با یک مشت به سرش کف پوش شد
[ترجمه ترگمان]با یک مشت به سرش ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با یک مشت به سرش ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was floored by the first punch.
[ترجمه گوگل]با اولین ضربه مشت کف پوش شد
[ترجمه ترگمان]با اولین مشت از کوره در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با اولین مشت از کوره در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was floored by the announcement.
[ترجمه گوگل]او با این اعلامیه مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]با این خبر از کوره در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این خبر از کوره در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید