floodlight

/ˈflədˌlaɪt//ˈflʌdlaɪt/

معنی: نور افکن، نورافشانی کردن
معانی دیگر: شب افروز، پرتو نورافکن، پرتوه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an electric lamp that casts a strong beam of light over a wide area.

(2) تعریف: the light produced by this lamp.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: floodlights, floodlighting, floodlighted
• : تعریف: to illuminate (something) using one or more floodlights.

جمله های نمونه

1. the floodlight cast a beam of light at the clouds
نورافکن ستونی از نور را بر ابرها افکند.

2. They floodlight the aqueduct each night.
[ترجمه گوگل]هر شب قنات را نورافشانی می کنند
[ترجمه ترگمان]هر شب aqueduct را در معرض دید قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The floodlight had blinded him and he couldn't see to reload his gun.
[ترجمه گوگل]نورافکن او را کور کرده بود و او نمی توانست ببیند تا اسلحه اش را دوباره پر کند
[ترجمه ترگمان]نور نور او را کور کرده بود و نمی توانست تفنگش را پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A floodlight will give a wider, less intense, cone-shaped light.
[ترجمه گوگل]نورافکن نوری مخروطی شکل عریض تر، با شدت کمتر می دهد
[ترجمه ترگمان]A یک نور به شکل مخروطی و با شکل مخروطی و به شکل مخروطی خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To their credit, they floodlight the aqueduct each night, such is its splendour.
[ترجمه گوگل]به اعتبار آنها، هر شب قنات را نورافشانی می کنند، شکوه آن چنین است
[ترجمه ترگمان]هر شب کانال آب را در معرض تابش نور قرار می دهند، این شکوه و شکوه آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The floodlight outside - harsh and white - lit her like she was on stage.
[ترجمه گوگل]نورافکن بیرون - خشن و سفید - او را مثل روی صحنه روشن می کرد
[ترجمه ترگمان]The بیرون - خشن و سفید - مثل این بود که روی صحنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bright beam of a floodlight sprang out and flickered up and down the length of our vessel, examining us.
[ترجمه گوگل]پرتو روشن یک نورافکن بیرون آمد و در طول کشتی ما بالا و پایین سوسو زد و ما را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]نور روشن نور از بیرون پرید و در طول کشتی ما را برانداز کرد و ما را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Industry: Garden landscape lamp pole lamp lawn lamp floodlight pier, bridge lamps.
[ترجمه گوگل]صنعت: باغ چشم انداز چراغ چراغ قطب چراغ چمن لامپ اسکله نور افکن، لامپ پل
[ترجمه ترگمان]صنعت: چراغ راهنما منظره باغ، اسکله lawn، اسکله floodlight، چراغ های خیابان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lambency floodlight: Tall, service life grows efficiency of high grade lambency lamp glow.
[ترجمه گوگل]نورافکن Lambency: بلند و طول عمر کارایی لامپ لمبنسی درجه بالا را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]بلند کردن نور: بلند قامت، زندگی خدمات، کفایت می کند که نور چراغ های سطح بالایی را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of a floodlight. The scattered light falling outside the beam.
[ترجمه گوگل]از یک نورافکن نور پراکنده در خارج از پرتو می افتد
[ترجمه ترگمان]از نور نور نور پراکنده از پرتو نور بیرون می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Birdbath, mirror and floodlight belong to bathroom furniture to divide furniture door plank besides 3 substantial.
[ترجمه گوگل]حمام پرنده، آینه و نورافکن متعلق به مبلمان حمام برای تقسیم تخته درب مبلمان علاوه بر 3 قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]نور، آینه و نور از مبلمان حمام متعلق به وسایل حمام بود و علاوه بر سه چیز قابل توجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The white floodlight shines through the wispy tule and makes thin shadows.
[ترجمه گوگل]نورافکن سفید از لاله‌ی نازک می‌درخشد و سایه‌های نازکی ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]The سفید از میان the کوچک می تابد و سایه های نازک ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We went to the barn and got a floodlight. I secured several extension cords.
[ترجمه گوگل]به انباری رفتیم و نورافکن گرفتیم چند سیم کشش را محکم کردم
[ترجمه ترگمان]به اصطبل رفتیم و نور نور را روشن کردیم چند تا طناب اضافی بستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are going to floodlight the clock tower.
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند برج ساعت را نورافکن کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار است برج ساعت را خراب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نور افکن (اسم)
floodlight, spotlight, searchlight

نورافشانی کردن (فعل)
floodlight

تخصصی

[عمران و معماری] پروژکتور - نورافکن
[سینما] لامپ فلاد - منبع فلاد - نورپخش - نور پراکنده
[مهندسی گاز] نورافکن، نورافشانی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• powerful light for the illumination of large areas; lighting unit
illuminate with a floodlight, illuminate with a strong lamp that casts diffuse light over a wide area
floodlights are powerful lamps which are used to light sports grounds and the outsides of public buildings when it is dark.

پیشنهاد کاربران

floodlight ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: پخشانور
تعریف: نور فراگیری که با روشن کردن محیط سایه‏ها را محو می‏کند
. E. g
Only 300 people came to the match and to add insult to injury, the floodlights went out during the second half
پروژکتور، نورافکن
Electric devices that provide a uniform flow of bright light and lighten the whole area.
Inside the stadium, the floodlights flickered to life and players took their position.

بپرس