1. For example, a borrower may negotiate a floating rate.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک وام گیرنده ممکن است در مورد نرخ شناور مذاکره کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک وام گیرنده ممکن است با نرخ شناور مذاکره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک وام گیرنده ممکن است با نرخ شناور مذاکره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Under a totally free floating rate, total currency flow surpluses will be eliminated by an appreciation of the exchange rate.
[ترجمه گوگل]تحت یک نرخ شناور کاملا آزاد، مازاد جریان کل ارز با افزایش نرخ ارز حذف خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تحت یک نرخ شناور کاملا آزاد، مازاد جریان ارزی با قدردانی از نرخ ارز حذف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحت یک نرخ شناور کاملا آزاد، مازاد جریان ارزی با قدردانی از نرخ ارز حذف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Remember the wild oscillations of the pound under floating rates?
[ترجمه گوگل]نوسانات وحشی پوند تحت نرخ های شناور را به خاطر دارید؟
[ترجمه ترگمان]نوسانات وحشی پوند را در نرخ شناور به یاد می آورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوسانات وحشی پوند را در نرخ شناور به یاد می آورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. After the breakdown of the Bretton Woods System, floating rate system became the main rate system.
[ترجمه گوگل]پس از فروپاشی سیستم برتون وودز، سیستم نرخ شناور به سیستم اصلی نرخ تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]پس از شکست سیستم برتن Woods، سیستم نرخ شناور به سیستم نرخ اصلی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از شکست سیستم برتن Woods، سیستم نرخ شناور به سیستم نرخ اصلی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The use of both fixed and floating rate policy to maintain the rate of a country.
[ترجمه گوگل]استفاده از سیاست نرخ ثابت و شناور برای حفظ نرخ یک کشور
[ترجمه ترگمان]استفاده از سیاست نرخ ثابت و ثابت برای حفظ نرخ یک کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از سیاست نرخ ثابت و ثابت برای حفظ نرخ یک کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The floating rate is too much gamble.
[ترجمه گوگل]نرخ شناور بیش از حد قمار است
[ترجمه ترگمان]نرخ شناور بیش از حد قمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نرخ شناور بیش از حد قمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Article 2The managed floating rate system based on market demand is adopted for Renminbi rate.
[ترجمه گوگل]ماده 2 سیستم نرخ شناور مدیریت شده بر اساس تقاضای بازار برای نرخ رنمینبی اتخاذ شده است
[ترجمه ترگمان]ماده ۲ سیستم نرخ شناور مدیریت شده براساس تقاضای بازار برای نرخ Renminbi اتخاذ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماده ۲ سیستم نرخ شناور مدیریت شده براساس تقاضای بازار برای نرخ Renminbi اتخاذ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We'd adopt a floating rate foreign currency loan with security.
[ترجمه گوگل]ما یک وام ارزی با نرخ شناور با تضمین اتخاذ می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما یک نرخ شناور ارز خارجی را با امنیت اتخاذ کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما یک نرخ شناور ارز خارجی را با امنیت اتخاذ کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We'd adopt a floating rate loan for your company.
[ترجمه گوگل]ما یک وام با نرخ شناور برای شرکت شما اتخاذ می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما یک وام نرخ شناور برای شرکت شما اتخاذ کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما یک وام نرخ شناور برای شرکت شما اتخاذ کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Once the basic rate plus interest rates, a floating rate mortgage rates should subsequently rise, and this will increase the population living expenses.
[ترجمه گوگل]هنگامی که نرخ پایه به اضافه نرخ بهره، نرخ شناور وام مسکن باید متعاقبا افزایش یابد، و این باعث افزایش هزینه های زندگی مردم خواهد شد
[ترجمه ترگمان]زمانی که نرخ اولیه به علاوه نرخ بهره افزایش یابد، نرخ نرخ بهره شناور متعاقبا افزایش خواهد یافت و این باعث افزایش هزینه های زندگی مردم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که نرخ اولیه به علاوه نرخ بهره افزایش یابد، نرخ نرخ بهره شناور متعاقبا افزایش خواهد یافت و این باعث افزایش هزینه های زندگی مردم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But a move to a freely floating rate must wait until the financial system is overhauled.
[ترجمه گوگل]اما حرکت به سمت نرخ شناور آزاد باید تا بازنگری سیستم مالی منتظر بماند
[ترجمه ترگمان]اما حرکت به سمت نرخ شناور آزاد باید صبر کند تا سیستم مالی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما حرکت به سمت نرخ شناور آزاد باید صبر کند تا سیستم مالی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. China's mortgages are all floating rate.
[ترجمه گوگل]وام های مسکن چین همگی دارای نرخ شناور هستند
[ترجمه ترگمان]وام های چین همگی نرخ شناور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وام های چین همگی نرخ شناور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A floating rate is determined in the foreign exchange, or Forex, market by supply and demand.
[ترجمه گوگل]نرخ شناور در بازار ارز یا فارکس بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]نرخ شناور در بورس خارجی یا Forex، بازار با عرضه و تقاضا تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نرخ شناور در بورس خارجی یا Forex، بازار با عرضه و تقاضا تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A floating rate instrument with a cap that places a maximum coupon rate on the issue.
[ترجمه گوگل]ابزاری با نرخ شناور با سقفی که حداکثر نرخ کوپن را بر روی موضوع قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]یک ابزار نرخ شناور با یک کلاهک که حداکثر نرخ کوپن را بر روی موضوع قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک ابزار نرخ شناور با یک کلاهک که حداکثر نرخ کوپن را بر روی موضوع قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These are called variable rate bonds or floating rate notes ( FRN ).
[ترجمه گوگل]به این اوراق با نرخ متغیر یا نرخ شناور (FRN) می گویند
[ترجمه ترگمان]اینها نرخ متغیر نرخ متغیر یا یادداشت های نرخ شناور نامیده می شوند (FRN)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اینها نرخ متغیر نرخ متغیر یا یادداشت های نرخ شناور نامیده می شوند (FRN)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید