1. Jacques Delors says that floating exchange rates are the grit in the oil.
[ترجمه گوگل]ژاک دلور میگوید که نرخهای ارز شناور، سنگریزه نفت هستند
[ترجمه ترگمان]ژاک Delors می گوید که نرخ تبادل شناور، ریگ درون نفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ژاک Delors می گوید که نرخ تبادل شناور، ریگ درون نفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The upper limit of the floating exchange rate trading band for today was 02 7
[ترجمه گوگل]سقف بالای باند معاملاتی نرخ ارز شناور برای امروز 02 7 بود
[ترجمه ترگمان]حد بالایی باند مبادله نرخ تبادل برای امروز، ۰۲ \/ ۷ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حد بالایی باند مبادله نرخ تبادل برای امروز، ۰۲ \/ ۷ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The widespread adoption of floating exchange rates increased the uncertainty and risk associated with international trade and investment.
[ترجمه گوگل]پذیرش گسترده نرخ ارز شناور، عدم اطمینان و ریسک مرتبط با تجارت و سرمایه گذاری بین المللی را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]اتخاذ گسترده نرخ های تبادل شناور، عدم اطمینان و ریسک مرتبط با تجارت و سرمایه گذاری بین المللی را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتخاذ گسترده نرخ های تبادل شناور، عدم اطمینان و ریسک مرتبط با تجارت و سرمایه گذاری بین المللی را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But It's a limited floating exchange rate system under the Government controltime is opportune.
[ترجمه گوگل]اما این یک سیستم نرخ ارز شناور محدود است که تحت کنترل دولت زمان مناسبی است
[ترجمه ترگمان]اما این یک سیستم نرخ تبادل شناور محدود تحت حکومت controltime است که به موقع مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما این یک سیستم نرخ تبادل شناور محدود تحت حکومت controltime است که به موقع مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In a floating exchange rate regime reserve accumulations should also be unnecessary.
[ترجمه گوگل]در رژیم نرخ ارز شناور، انباشت ذخایر نیز باید غیرضروری باشد
[ترجمه ترگمان]در یک نرخ ارز شناور، تجمع ذخایر احتیاطی نیز باید غیر ضروری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک نرخ ارز شناور، تجمع ذخایر احتیاطی نیز باید غیر ضروری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Dirty floating or Managed floating exchange rate system means the exchange rate is technically free to float, but governments may intervene from time to time.
[ترجمه گوگل]سیستم نرخ ارز شناور کثیف یا مدیریت شده شناور به این معنی است که نرخ ارز از نظر فنی شناور نیست، اما دولت ها ممکن است هر از گاهی مداخله کنند
[ترجمه ترگمان]سیستم نرخ ارز شناور یا مدیریت شده به این معنی است که نرخ ارز از نظر فنی آزاد است تا شناور شود، اما دولت ها ممکن است از زمان به زمان مداخله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم نرخ ارز شناور یا مدیریت شده به این معنی است که نرخ ارز از نظر فنی آزاد است تا شناور شود، اما دولت ها ممکن است از زمان به زمان مداخله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Silver standard is the earliest and sheer floating exchange rate system in the international finance history.
[ترجمه گوگل]استاندارد نقره ای اولین و محض ترین سیستم نرخ ارز شناور در تاریخ مالی بین المللی است
[ترجمه ترگمان]استاندارد نقره قدیمی ترین و تنها سیستم نرخ ارز شناور در تاریخ مالی بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استاندارد نقره قدیمی ترین و تنها سیستم نرخ ارز شناور در تاریخ مالی بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The world saw a return to a floating exchange rate system.
[ترجمه گوگل]جهان شاهد بازگشت به سیستم نرخ ارز شناور بود
[ترجمه ترگمان]جهان شاهد بازگشت به سیستم نرخ ارز شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جهان شاهد بازگشت به سیستم نرخ ارز شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As a floating exchange rate system, often violent yen exchange rate fluctuations significantly.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک سیستم نرخ ارز شناور، اغلب نوسانات نرخ ارز ین خشونت آمیز به طور قابل توجهی است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک سیستم نرخ ارز شناور، اغلب نوسانات نرخ ارز به طور قابل توجهی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک سیستم نرخ ارز شناور، اغلب نوسانات نرخ ارز به طور قابل توجهی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the floating exchange rate, the gold parity has lost practical significance, the official exchange rate also only plays a reference function.
[ترجمه گوگل]در نرخ ارز شناور، برابری طلا اهمیت عملی خود را از دست داده است، نرخ ارز رسمی نیز تنها یک تابع مرجع ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]در نرخ تبادل شناور، برابری طلا اهمیت عملی را از دست داده است، نرخ مبادله رسمی نیز تنها یک تابع مرجع را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نرخ تبادل شناور، برابری طلا اهمیت عملی را از دست داده است، نرخ مبادله رسمی نیز تنها یک تابع مرجع را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Non-free floating exchange rate system often needs a big amount of reserves, while a free exchange rate may lead to the loss of reserves and an impact on the real economy.
[ترجمه گوگل]سیستم نرخ ارز شناور غیرآزاد اغلب به مقدار زیادی ذخایر نیاز دارد، در حالی که نرخ ارز آزاد ممکن است منجر به از دست رفتن ذخایر و تأثیر بر اقتصاد واقعی شود
[ترجمه ترگمان]سیستم نرخ ارز آزاد بدون آزادی اغلب به مقدار زیادی ذخیره نیاز دارد، در حالی که نرخ ارز آزاد ممکن است منجر به از دست رفتن ذخایر و تاثیر بر اقتصاد واقعی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم نرخ ارز آزاد بدون آزادی اغلب به مقدار زیادی ذخیره نیاز دارد، در حالی که نرخ ارز آزاد ممکن است منجر به از دست رفتن ذخایر و تاثیر بر اقتصاد واقعی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If China adopts the floating exchange rate and opens its capital account, or if the dollar crisis occurs, China will face the risks of economic bubble and resulting social instability.
[ترجمه گوگل]اگر چین نرخ ارز شناور را اتخاذ کند و حساب سرمایه خود را باز کند یا در صورت بروز بحران دلار، چین با خطرات حباب اقتصادی و در نتیجه بی ثباتی اجتماعی مواجه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر چین نرخ تبادل شناور را بپذیرد و حساب سرمایه خود را باز کند، یا اگر بحران دلار رخ دهد، چین با ریسک های حباب اقتصادی و بی ثباتی اجتماعی مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر چین نرخ تبادل شناور را بپذیرد و حساب سرمایه خود را باز کند، یا اگر بحران دلار رخ دهد، چین با ریسک های حباب اقتصادی و بی ثباتی اجتماعی مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The floating exchange rate would accelerate the rise in the price level.
[ترجمه گوگل]نرخ ارز شناور به افزایش سطح قیمت ها سرعت می بخشد
[ترجمه ترگمان]نرخ تبادل شناور افزایش در سطح قیمت را تسریع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نرخ تبادل شناور افزایش در سطح قیمت را تسریع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Under the managed floating exchange rate regime, exchange rates always fluctuate acutely.
[ترجمه گوگل]تحت رژیم نرخ ارز شناور مدیریت شده، نرخ ارز همیشه به شدت در نوسان است
[ترجمه ترگمان]در رژیم نرخ ارز مدیریت شده، نرخ ارز همواره به شدت نوسان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در رژیم نرخ ارز مدیریت شده، نرخ ارز همواره به شدت نوسان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Another advantage was a floating exchange rate: the Polish zloty plunged during the downturn, helping exporters and the tourism industry.
[ترجمه گوگل]مزیت دیگر نرخ ارز شناور بود: زلوتی لهستان در طول رکود سقوط کرد و به صادرکنندگان و صنعت گردشگری کمک کرد
[ترجمه ترگمان]مزیت دیگر نرخ ارز شناور بود: the لهستانی در زمان رکود، به صادرکنندگان و صنعت گردشگری کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مزیت دیگر نرخ ارز شناور بود: the لهستانی در زمان رکود، به صادرکنندگان و صنعت گردشگری کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید