float past

پیشنهاد کاربران

جسم شناوری که از کنار یک شناگر، یک شب ثابت عبور کند،
A ring floated past a diver.
انگشتری ( که مثلاً توی استخر افتاده باشد و هنوز به کف استخر نرسیده باشد ) از کنار شناگر رد شد.
Drive past با ماشین از کنار جایی رد شدن
...
[مشاهده متن کامل]

Walk past پیاده از کنار جایی رد شدن
نکته این جاست که past در اینجا به عنوان حرف اضافه ( از - رد شدن از کنار. . . . ) مطرح است، یعنی phrasal verb نداریم اینجا،
مثال زیر گویاست:
"I drove past the school on my way to work. "
یعنی امروز با ماشین می رفتم سر کار، از کنار مدرسه ردشدم، گذشتم.

از ذهنم گذشت

بپرس