flirtation

/flərˈteɪʃn̩//flɜːˈteɪʃn̩/

معنی: لاس زنی
معانی دیگر: لاس، لوندی، عشوه گری، کرشمه، عشق سطحی و سرسری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or practice of flirting.
مشابه: come-on, gallantry

(2) تعریف: a casual, superficial, or passing relationship or involvement, usu. romantic.

جمله های نمونه

1. She was aware of his attempts at flirtation.
[ترجمه گوگل]او از تلاش های او برای معاشقه آگاه بود
[ترجمه ترگمان]از تلاش های او در لاس زدن آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had a mild flirtation with him when they first met.
[ترجمه بهنوش] اولین بار که همدیگر را دیدند، دختر برایش چشم و ابرو می آمد.
|
[ترجمه گوگل]وقتی برای اولین بار ملاقات کردند، او با او معاشقه ملایمی داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی اولین بار همدیگر را دیدند، با او لاس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had no objection to a little mild flirtation .
[ترجمه گوگل]او هیچ مخالفتی با یک معاشقه خفیف نداشت
[ترجمه ترگمان]او هیچ مخالفتی با لاس زدن ملایمی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was a harmless flirtation and nothing more.
[ترجمه گوگل]این یک معاشقه بی ضرر بود و نه بیشتر
[ترجمه ترگمان]این یک لاس flirtation بی ضرر بود و نه بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had a brief flirtation with one of the maths students.
[ترجمه گوگل]او با یکی از دانش آموزان ریاضی معاشقه کوتاهی داشت
[ترجمه ترگمان]او با یکی از دانشجویان ریاضیات لاس زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Frank's efforts at flirtation had become tiresome to her.
[ترجمه گوگل]تلاش فرانک برای معاشقه برای او خسته کننده شده بود
[ترجمه ترگمان]تلاش فرانک در لاس زدن برایش خسته کننده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hague has already been accused of a dangerous flirtation with populism over immigration or law and order issues.
[ترجمه گوگل]هیگ قبلاً به معاشقه خطرناک با پوپولیسم بر سر مسائل مربوط به مهاجرت یا نظم و قانون متهم شده است
[ترجمه ترگمان]Hague پیش از این به لاس زدن خطرناکی در مورد مهاجرت یا قانون و مسائل نظم متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A brief flirtation with the Communist Party - done mainly to shock, he supposed.
[ترجمه گوگل]او تصور می‌کرد که معاشقه‌ای کوتاه با حزب کمونیست - که عمدتاً برای شوکه کردن انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]فکر کرد: یه لاس کوتاه با حزب کمونیست که بیشتر شوکه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All his kind generally wanted was a quick flirtation, an acquiescent woman, and a no-strings parting the following morning.
[ترجمه گوگل]تمام چیزی که عموماً هموطنان او می خواستند یک معاشقه سریع، یک زن رضایت بخش و یک جدایی بدون رشته در صبح روز بعد بود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که معمولا آرزویش را داشت، لاس زدن سریع بود، یک زن acquiescent، و یک جدایی بدون وقفه صبح روز بعد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His cool flirtation with death and his ambiguous fate were the stuff from which legends are born.
[ترجمه گوگل]معاشقه جالب او با مرگ و سرنوشت مبهم او چیزهایی بود که افسانه ها از آن متولد می شوند
[ترجمه ترگمان]لاس زدن His با مرگ و سرنوشت his چیزهایی بود که افسانه ها از آن زاده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This film marks Franco Zeffirelli's third cinematic flirtation with Shakespeare.
[ترجمه گوگل]این فیلم سومین معاشقه سینمایی فرانکو زفیرلی با شکسپیر است
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان flirtation cinematic فرانکو را با شکسپیر نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a lot to be said for flirtation and mutual admiration.
[ترجمه گوگل]برای معاشقه و تحسین متقابل حرف های زیادی برای گفتن بود
[ترجمه ترگمان]خیلی چیزها برای لاس زدن و تحسین متقابل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Young Bruce's flirtation with Padstow lifeboat didn't make good reading.
[ترجمه گوگل]معاشقه بروس جوان با قایق نجات Padstow خواندن خوبی نداشت
[ترجمه ترگمان]لاس زدن جوان با قایق نجات به خوبی خواندن را انجام نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think he realizes that his presumptuous little flirtation is over.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم او متوجه شده است که معاشقه کوچک خودسرانه‌اش به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]فکر کنم متوجه شده که لاس زدن presumptuous دیگه تموم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاس زنی (اسم)
flirtation

انگلیسی به انگلیسی

• love affair, brief romance; act of flirting, affectionate teasing

پیشنهاد کاربران

بپرس