1. Not a fit time for flippancy.
[ترجمه گوگل]زمان مناسبی برای تلنگری نیست
[ترجمه ترگمان]وقت مناسبی برای flippancy نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقت مناسبی برای flippancy نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His flippancy makes it difficult to have a decent conversation with him.
[ترجمه گوگل]نازک بودن او، گفتگوی شایسته با او را دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]flippancy حرف زدن با او مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]flippancy حرف زدن با او مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His flippancy conceals a deep insecurity.
[ترجمه گوگل]ناامنی او یک ناامنی عمیق را پنهان می کند
[ترجمه ترگمان] flippancy، یه تزلزل عمیق رو مخفی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] flippancy، یه تزلزل عمیق رو مخفی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They accused her of flippancy and subjectivity in her reporting of events in their country.
[ترجمه گوگل]آنها او را به بیرویی و ذهنیت در گزارشهایش از رویدادهای کشورشان متهم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به flippancy و subjectivity در گزارش رویدادها در کشورشان متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به flippancy و subjectivity در گزارش رویدادها در کشورشان متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This is no time for flippancy.
[ترجمه گوگل]این زمان برای تلنگری نیست
[ترجمه ترگمان]الان وقت flippancy نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]الان وقت flippancy نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was disconsidered with his friends for his flippancy.
[ترجمه گوگل]او با دوستانش به خاطر بداخلاقی اش مورد بی توجهی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]از دوستان خود به خاطر flippancy او disconsidered بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از دوستان خود به خاطر flippancy او disconsidered بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gradually, I find my flippancy and it made me ashamed.
[ترجمه گوگل]بتدریج بدبختی ام را پیدا می کنم و باعث شرمندگی ام می شود
[ترجمه ترگمان]کم کم، را پیدا کردم و آن را شرمنده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کم کم، را پیدا کردم و آن را شرمنده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She must have thought that there was some flippancy in his tone, for she said, "Andrew, I wish you'd take this seriously".
[ترجمه گوگل]او باید فکر می کرد که در لحن او کمی تزلزل وجود دارد، زیرا گفت: "اندرو، ای کاش این موضوع را جدی می گرفتی"
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد که در لحن صدایش نوعی گستاخی وجود دارد، چون گفت: اندرو، کاش این را جدی می گرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد که در لحن صدایش نوعی گستاخی وجود دارد، چون گفت: اندرو، کاش این را جدی می گرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There are times when it goes beyond the flippancy, the easy depression.
[ترجمه گوگل]مواقعی وجود دارد که فراتر از ناهنجاری، افسردگی آسان است
[ترجمه ترگمان]وقت هایی هست که از the فراتر می رود، افسردگی آسان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقت هایی هست که از the فراتر می رود، افسردگی آسان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Clara wearied of his flippancy.
[ترجمه گوگل]کلارا از دستپاچگی او خسته شده بود
[ترجمه ترگمان]کلارا از flippancy خسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلارا از flippancy خسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As some one bereaved through the disease, I felt angry and upset by the flippancy with which you dealt with this subject.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شخصی از این بیماری رنج می برد، از بی حیایی که شما با این موضوع برخورد کردید، عصبانی و ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]در حالی که یکی از افراد داغ دیده در این بیماری اندوهگین بود، از سوی the که با این موضوع سروکار داشتی، احساس خشم و ناراحتی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که یکی از افراد داغ دیده در این بیماری اندوهگین بود، از سوی the که با این موضوع سروکار داشتی، احساس خشم و ناراحتی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fthe outside world, our custom may be interpreted as a singh of flippancy or lax discipline.
[ترجمه گوگل]در دنیای خارج، رسم ما ممکن است به عنوان یک انضباط بیهدف یا سهلانگیز تعبیر شود
[ترجمه ترگمان]در خارج از جهان، رسم ما می تواند به عنوان یک سینگ از مقررات flippancy یا بی قاعده تفسیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در خارج از جهان، رسم ما می تواند به عنوان یک سینگ از مقررات flippancy یا بی قاعده تفسیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید