flip through

انگلیسی به انگلیسی

• skim, glance over, scan

پیشنهاد کاربران

عوض کردن ( کانال های تلویزیون )
مثال:
He phips through the channels frequently.
او مرتب کانال ها رو عوض می کنه.
تند تند ورق زدن ، ورق زدن ،
to look quickly at the pages of a book, magazine, Tv program etc
to look quickly at the pages of a magazine, book, etc
برانداز کردن
چرخ زدن در کانال ها
ورق زدن کتاب یا مجله با نیت جستجوی یه مطلب یا . . .
ورق زدن
نگاه گذرا

بپرس