flip out


فیوزش پریده، طرف چت میزنه

جمله های نمونه

1. The boss flipped out when he heard you lost the account.
[ترجمه مریم] رئیس از کوره در رفت وقتی شنید شما حساب را گم کرده اید
|
[ترجمه گوگل]وقتی شنید که شما حساب را از دست داده اید، رئیس آن را بیرون زد
[ترجمه ترگمان]رئیس وقتی شنید که تو حساب رو از دست دادی بیرون پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is impossible to talk to him today; he must have flipped out.
[ترجمه محمد] غیرممکن است امروز با او حرف بزنیم؛ حتما از کوره در رفته است.
|
[ترجمه گوگل]امروز نمی توان با او صحبت کرد او باید بیرون زده باشد
[ترجمه ترگمان]امروز غیر ممکن است با او صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When a rival female lawyer makes a catty comment about her shade of lipstick, she totally flips out.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک وکیل زن رقیب در مورد رنگ رژ لب خود اظهار نظری می کند، کاملاً از بین می رود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک وکیل زن رقیب در مورد سایه رژلب خود نظر منفی می دهد، او کاملا گیج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With pride and pleasure, he flips out pairs of colour reproductions on to the kitchen table.
[ترجمه گوگل]او با غرور و لذت، جفت های رنگی را روی میز آشپزخانه می چرخاند
[ترجمه ترگمان]با غرور و افتخار، دو جفت رنگ از روی میز آشپزخانه باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The guy just flipped out and started shooting.
[ترجمه محمد] یارو از کوره در رفت و شروع کرد به تیراندازی
|
[ترجمه گوگل]مرد فقط بیرون رفت و شروع به تیراندازی کرد
[ترجمه ترگمان] اون یارو یهو ظاهر شد و شروع به تیراندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Andy didn't flip out like that when he came to the Shank 194 but that's not to say that he didn't feel many of same things.
[ترجمه گوگل]اندی وقتی به Shank 194 آمد، اینطور رفتار نکرد، اما این بدان معنا نیست که او چیزهای مشابهی را حس نمی کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به سمت shank آمد، اندی سرش را تکان نداد، اما به این دلیل نبود که بگوید بسیاری از این چیزها را احساس نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I started to kind of flip out to some degree.
[ترجمه گوگل]تا حدودی شروع به ورق زدن کردم
[ترجمه ترگمان]شروع به تایپ کردن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't clamp down or flip out; leave a little wiggle room.
[ترجمه گوگل]گیره را فشار ندهید یا بیرون نزنید یک اتاق تکان دادن کوچک را ترک کنید
[ترجمه ترگمان]به پایین و یا عقب نگاه نکن؛ اتاق کوچک را ترک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While Americans might casually flip out a card from their wallet, for example, Japanese executives will carefully present their cards with both hands as a sign of respect.
[ترجمه گوگل]برای مثال، در حالی که آمریکایی‌ها ممکن است کارتی را از کیف پول خود بیرون بیاورند، مدیران ژاپنی به نشانه احترام کارت‌های خود را با دو دست ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در حالی که آمریکایی ها ممکن است یک کارت را از کیف پول خود بیرون بیاورند، به عنوان مثال، مدیران ژاپنی با دقت کارت های خود را با هر دو دست به عنوان نشانه احترام حاضر خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Everybody has a deadline, and people flip out all the time.
[ترجمه گوگل]همه یک ضرب الاجل دارند، و مردم همیشه از آن خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]هر کسی یک مهلت دارد و همه آن را روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hannah knew her mom would flip out if she didn't get home on time.
[ترجمه گوگل]هانا می‌دانست که اگر به موقع به خانه نرسد، مادرش بیرون می‌رود
[ترجمه ترگمان]هانا می دانست که اگر به موقع به خانه برنگردد، مادرش از خانه خارج خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I wondered if I would flip out.
[ترجمه Lili] حیرت کردم به طوری که از خود بیخود شدم
|
[ترجمه گوگل]به این فکر کردم که آیا من ورق بزنم
[ترجمه ترگمان]در عجب بودم که دلم می خواست بزنم به چاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My kids have rarely seen me flip out—maybe once or twice in their lives.
[ترجمه محمد] بچه هام به ندرت عصبانیت من را دیده اند ـ شاید یکی دوبار. در طول عمرشان
|
[ترجمه گوگل]بچه‌های من به ندرت دیده‌اند که من از خودم بیرون بروم - شاید یک یا دو بار در زندگی‌شان
[ترجمه ترگمان]بچه های من به ندرت مرا دیده اند - شاید یکی دو بار در زندگی شان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Just flip out the kickstand, kick back and catch all the magic of your favorite movies and videos.
[ترجمه گوگل]فقط پایه پایه را برگردانید، به عقب برگردید و تمام جادوی فیلم ها و ویدیوهای مورد علاقه خود را ببینید
[ترجمه ترگمان]فقط جک را دور می زنم و با لگد بر می گردم و همه جادوی فیلم های مورد علاقه تو را می گیرم و فیلم می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

flip out ( lost control ) . He flipped out when he heard his mother had been killed.
قاطی کردن ، عصبانی شدن
از کوره در رفتن
قاطی کردن - رد دادن شدید - یکدفعه عصبانی شدن
suddenly lose control or become very angry.
"she would have flipped out if someone had done this to her"
Hey what's up. If you say "salaamati" im going to flip out
از کوره در رفتن
بی جهت و بی دلیل عصبانی شدن

flip out / freak out = Get very upset
agitated
Don't flip out عصبانی نشو
دست و پا گم کردن
طرف زده به سرش
از کوره در رفت
از خود بیخود شده

بپرس