flint

/ˈflɪnt//flɪnt/

معنی: سنگ چخماق، چخماق، سنگ فندک، اتش زنه، چیز سخت، سنگ چخماقی، سنگ ریزه
معانی دیگر: (مجازی - هرچیز سخت و سنگ مانند) سنگ، سنگ آتشزنه، مرو، چخماقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a very hard form of quartz that gives off sparks when it is struck by steel.

(2) تعریف: a piece of this stone, esp. as used in guns or fire-starting.

- I got sparks going by striking the flint with a blow from the back of my knife.
[ترجمه گوگل] با ضربه ای از پشت چاقو به سنگ چخماق جرقه زدم
[ترجمه ترگمان] با ضربه ای که از پشت چاقوی من ایجاد شده، جرقه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a piece of an alloy that sparks like flint, esp. as used in cigarette lighters.

جمله های نمونه

1. they use flint and steel in making fire by percussion
آنان برای ایجاد آتش از کوبیدن سنگ چخماق به پولاد استفاده می کنند.

2. her heart became flint
قلبش (مثل) سنگ شد.

3. to strike sparks from a flint
با سنگ چخماق اخگر ایجاد کردن

4. Under the pressure, the flint crumbled into fragments.
[ترجمه گوگل]زیر فشار، سنگ چخماق به قطعات خرد شد
[ترجمه ترگمان]در زیر فشار، سنگ آتش زنه درهم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rock here was as hard as flint.
[ترجمه گوگل]سنگ اینجا به سختی سنگ چخماق بود
[ترجمه ترگمان]سنگ اینجا به اندازه سنگ چخماق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This layer of rock contains a lot of flint.
[ترجمه گوگل]این لایه سنگ حاوی سنگ چخماق زیادی است
[ترجمه ترگمان]این لایه سنگ شامل سنگ های آتش زنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His eyes were as hard as flint.
[ترجمه گوگل]چشمانش به سختی سنگ چخماق بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش به اندازه سنگ چخماق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has a heart as hard as flint.
[ترجمه گوگل]او قلبی به سختی سنگ چخماق دارد
[ترجمه ترگمان]قلب او به اندازه سنگ چخماق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Where flint waste is found there are usually hammer stones and perhaps a stone anvil.
[ترجمه گوگل]جایی که ضایعات سنگ چخماق یافت می شود معمولاً سنگ های چکشی و شاید سندان سنگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]جایی که ضایعات سنگی پیدا می شود، معمولا سنگ ها و شاید سندان سنگی دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Flint, who had just received an intensive coaching from Matthews and Mulholland, began a passionate appeal.
[ترجمه گوگل]فلینت که به تازگی مربیگری فشرده ای را از متیوز و مالهالند دریافت کرده بود، جذابیت پرشور خود را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]فلینت که به تازگی مربیگری فشرده را از متیوز و مولهولند دریافت کرده بود، شروع به درخواست استیناف پرشوری نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His face is set like flint against the threats and swipes of guards and the rabble.
[ترجمه گوگل]چهره او مانند سنگ چخماق در برابر تهدیدها و ضربات تند و تیز نگهبانان و اغتشاشگران قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]صورتش مثل سنگ آتش زنه در برابر تهدیدها و ضربات مشت نگهبان ها و اوباش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Damian Flint does everything he possibly can to make me blow twenty-five fuses at once!
[ترجمه گوگل]دامیان فلینت هر کاری که ممکن است انجام می دهد تا من را وادار کند که بیست و پنج فیوز را در آن واحد بزنم!
[ترجمه ترگمان]دیمن فلینت هر کاری می کنه می کنه که من می تونم یه دفعه بیست و پنج تاش رو منفجر کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The yard was a desert of flint chips and rolling stock that was almost extinct.
[ترجمه گوگل]حیاط بیابانی از تراشه های سنگ چخماق و وسایل نورد بود که تقریباً منقرض شده بود
[ترجمه ترگمان]حیاط یک صحرا پر از قلوه سنگ بود و stock که تقریبا از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Flint is good-and an impressive accomplishment for a first novel-but it ain't that good.
[ترجمه گوگل]سنگ چخماق خوب است - و یک دستاورد چشمگیر برای اولین رمان - اما آنقدرها خوب نیست
[ترجمه ترگمان]فلینت پسر خوبی است و موفقیت بزرگی برای یک رمان درجه یک دارد - اما خیلی هم خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Damian Flint strode out into the cool night air.
[ترجمه گوگل]دامیان فلینت به هوای خنک شبانه رفت
[ترجمه ترگمان]دیمن فلینت در هوای خنک شب به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ چخماق (اسم)
firestone, flint, silex, pyrites

چخماق (اسم)
hammer, flint, gunlock

سنگ فندک (اسم)
flint

اتش زنه (اسم)
light, tinder, spunk, flint, silex, punk

چیز سخت (اسم)
flint

سنگ چخماقی (اسم)
flint

سنگ ریزه (اسم)
gravel, flint, pebble, grit, scree, spall, riprap, road metal

تخصصی

[عمران و معماری] سنگ چخماق

انگلیسی به انگلیسی

• type of hard stone, variety of silica; stone which is struck together to produce sparks and start a fire; something hard and stony
flint is a very hard, greyish-black stone which produces sparks when struck.

پیشنهاد کاربران

سنگ اتشزنه، سنگ چخماق، سنگ فندک، اتش زنه، چیز سخت، سنگریزه، معماری: ریگ چخماق
اولین وسیله ساخت بشر از سنگ
وسیله برای برش چوب و شکار حیوانات و . . . .
From the English vocabulary word, from Old English flint.
مجاز از هر چیز سخت
flint ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سنگ چخماق
تعریف: کانی بسیار سخت و توده‏ای، اغلب سیاه رنگ، با شکست صدفی که در برخورد با فولاد یا سنگ های دیگر جرقه می‏زند
سنگ چخماق

بپرس