flimsiness


سستی، نرمی، ناچیزی، ناقابلی، پوچی، نازکی

جمله های نمونه

1. Don't let me come after flimsiness.
[ترجمه گوگل]نذار دنبال سستی بیام
[ترجمه ترگمان]به من اجازه نده که دنبال \"flimsiness\" بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All these make the widow flimsiness and independence coexist. So the widow has weak right of succession, passive amenability position in family and the possible property management.
[ترجمه گوگل]همه اینها باعث می شود بیوه سستی و استقلال همزیستی داشته باشند بنابراین بیوه دارای حق جانشینی ضعیف، موقعیت منفعل پذیری در خانواده و مدیریت احتمالی اموال است
[ترجمه ترگمان]همه اینها باعث می شوند که بیوه زن flimsiness و استقلال با هم هم زیستی داشته باشند بنابراین این بیوه دارای حق جانشینی ضعیف، جایگاه amenability منفعل در خانواده و مدیریت اموال ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But judging by the flimsiness of (much of) Chinese toilet paper, you'd never think so.
[ترجمه گوگل]اما با توجه به سست بودن (بسیاری از) دستمال توالت چینی، هرگز چنین فکری نمی کنید
[ترجمه ترگمان]اما با توجه به flimsiness کاغذ توالت چینی، شما هرگز اینطور فکر نمی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have who to see my flimsiness of.
[ترجمه گوگل]داشته باش که سستی من را ببینم
[ترجمه ترگمان] بگو ببینم \"flimsiness\" منو می بینه یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He can't resist the flimsiness of the life.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند در برابر سستی زندگی مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند در برابر the زندگی مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our owners all have in a bad humor, flimsiness with can not stand lure of time.
[ترجمه گوگل]صاحبان ما همه در شوخ طبعی، سستی با فریب زمان تحمل نمی کند
[ترجمه ترگمان]صاحبان ما همگی دارای حس شوخ طبعی بدی هستند، اما نمی توانند به موقع به دام بیفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I feel the flimsiness of own will more and more, feel the depravity of own without cause!
[ترجمه گوگل]من سستی اراده خودم را بیشتر و بیشتر احساس می کنم، فسق بی دلیل خود را احساس می کنم!
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم که خودم هم بیشتر و بیشتر، احساس فساد و تباهی خودم را حس می کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Quake brake down not only building, but also human flimsiness . . .
[ترجمه گوگل]زلزله نه تنها ساختمان، بلکه سستی انسان را نیز از بین می برد
[ترجمه ترگمان]زلزله نه تنها ساختمان بلکه flimsiness انسان را نیز متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Only have the time in in the dead of night, I would remove the strong feint exhaustedly, scanning the mirror amid that distressed facial appearance, acquit own flimsiness.
[ترجمه گوگل]فقط در نیمه شب وقت داشته باشم، ظاهر قوی را با خستگی از بین می برم، آینه را در میان آن ظاهر مضطرب صورت اسکن می کنم، سستی خود را تبرئه می کنم
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که در آن شب به سر می بردم، این نیرنگ آمیز و نیرنگ آمیز را در میان می گذاشتم و آینه را در میان آن ظاهر آشفته و آشفته خویش جستجو می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't want show you my didn't help with flimsiness, I don't want show you my heartache and the discomfort!
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم به شما نشان دهم که من از سستی کمک نکردم، نمی خواهم درد دل و ناراحتی ام را به شما نشان دهم!
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم به تو نشان بدهم که من به تو کمک نکردم، دلم نمی خواهد غم و ناراحتی خودم را به تو نشان بدهم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But again how strong, at the loving in front, the flimsiness that person always change.
[ترجمه گوگل]اما باز هم چقدر قوی است، با محبت در مقابل، سستی آن شخص همیشه تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]اما باز هم، چه قدر در مقابل عشق، the که همیشه عوض می شود، چه قدر قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has the kid the sort sensitive and poet the sort flimsiness of heart.
[ترجمه گوگل]او بچه ای حساس و شاعری سست دل دارد
[ترجمه ترگمان]او این بچه را از نوع قلب و شاعری و از نوع قلب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What's erroneous and vigorously . . . . . . burning leave wrinkly wrinkly delicate eyebrow, Su destroys the facial expression of snow pale like snow, such of flimsiness.
[ترجمه گوگل]چه اشتباه و شدید سوزاندن ابرو چروک و چروک ظریف، سو حالت صورت برف رنگ پریده مانند برف را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]چه نادرست و با حرارت، eyebrow چین و چروک و چروکیده، Su چهره رنگ پریده برف را، مثل برف، مثل برف، نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The mechanism of the grassland eco-economic system, have the flimsiness ; Therefore, Recover the ecosystem mechanism, perfect and economic mechanism, are very important.
[ترجمه گوگل]مکانیسم سیستم اقتصادی-اقتصادی علفزار، سست بودن را دارد بنابراین، بازیابی مکانیسم اکوسیستم، مکانیزم کامل و اقتصادی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]مکانیسم عملکرد اکو سیستم اکولوژیکی، the دارد؛ بنابراین، مکانیزم اکو سیستم، مکانیزم کامل و اقتصادی را بازیابی می کنیم، بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• weakness; unsturdiness, unstableness; quality of being poorly made

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : flimsiness
✅️ صفت ( adjective ) : flimsy
✅️ قید ( adverb ) : flimsily
شل و ول بودن

بپرس