flight deck

/ˈflaɪtˈdek//flaɪtdek/

(کشتی هواپیمابر) عرشه (که هواپیماها از آن به پرواز در می آیند)، عرشه ی پرواز، عرشه ناو هواپیمابر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the top surface of an aircraft carrier, used as a runway.

(2) تعریف: an elevated front section in some airplanes, occupied by the pilot, copilot, and engineer.

جمله های نمونه

1. Eddie returned to the flight deck .
[ترجمه گوگل]ادی به عرشه پرواز بازگشت
[ترجمه ترگمان]ادی به عرشه پرواز برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Upon the flight deck of the leading Cerean man o' war, the Starship Sandra, stood the Captain.
[ترجمه گوگل]کاپیتان روی عرشه پرواز مرد جنگی پیشرو، کشتی ستاره ای ساندرا، ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]به عرشه دوم جنگ که در آن سوی جنگ منتهی می شد، the سندرا، ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With engine modifications, more fuel efficiency, a new flight deck.
[ترجمه گوگل]با تغییرات موتور، بهره وری بیشتر سوخت، عرشه پرواز جدید
[ترجمه ترگمان]با تغییرات موتور، بازده سوخت بیشتر، یک عرشه پرواز جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When I came up on the flight deck and saw the disappointed faces, I knew something was wrong.
[ترجمه گوگل]وقتی روی عرشه پرواز آمدم و چهره های ناامید را دیدم، فهمیدم چیزی اشتباه است
[ترجمه ترگمان]وقتی به عرشه کشتی رفتم و چهره های نا امیدی را دیدم، می دانستم که چیزی اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The flight deck control post, where I sat, was situated on the port side, amidships.
[ترجمه گوگل]پست کنترل عرشه پرواز، جایی که من نشسته بودم، در سمت بندر، در میان کشتی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]روی عرشه کشتی، جایی که من نشسته بودم، در سمت بندر در وسط کشتی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ammunition from the burning aircraft on the flight deck starts cooking off, spraying the deck with shrapnel.
[ترجمه گوگل]مهمات هواپیمای در حال سوختن روی عرشه پرواز شروع به پختن می کند و با پاشیدن ترکش روی عرشه
[ترجمه ترگمان]مهمات از هواپیمای سوزان روی عرشه پرواز شروع به پختن غذا می کند و بر روی عرشه با ترکش می پاشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Doctor was marched on to the flight deck of the F61 at pistol point.
[ترجمه گوگل]دکتر به سمت عرشه پرواز F61 در نقطه تپانچه راهپیمایی شد
[ترجمه ترگمان]دکتر با قدم های بلند به سوی عرشه flight رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rules requiring pilots and key personnel -- flight deck crews, for example -- to get regular sleep were enforced.
[ترجمه گوگل]قوانینی که خلبانان و پرسنل کلیدی - برای مثال خدمه عرشه پرواز - را ملزم به خواب منظم می کند، اجرا شد
[ترجمه ترگمان]برای مثال قوانینی که نیازمند خلبانان و پرسنل کلیدی عرشه هستند - - برای به دست آوردن خواب منظم به اجرا درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Skyhawks on its flight deck were fast under tarpaulin.
[ترجمه گوگل]Skyhawks در عرشه پرواز خود را به سرعت در زیر برزنت بودند
[ترجمه ترگمان]The روی عرشه flight زیر چادر به سرعت برق می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The carrier's flight deck is too short for its aircraft to land on and putting it right will cost around £50m.
[ترجمه گوگل]عرشه پرواز ناو هواپیمابر برای فرود آمدن هواپیما بسیار کوتاه است و قرار دادن آن به درستی حدود 50 متر پوند هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]عرشه ناو هواپیمابر بسیار کوتاه است چون هواپیما برای فرود آمدن بر روی زمین و قرار دادن آن حدود ۵۰ میلیون پوند هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She stepped up on to the flight deck, Marco close behind her.
[ترجمه گوگل]او به عرشه پرواز رفت و مارکو پشت سر او نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]او به طرف عرشه دوم رفت مارکو پشت سرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It meant long hours for the pilots, flight deck crews, repair crews and cooks.
[ترجمه گوگل]این به معنای ساعات طولانی برای خلبانان، خدمه عرشه پرواز، خدمه تعمیر و آشپز بود
[ترجمه ترگمان]این به معنی ساعات طولانی برای خلبانان، خدمه پرواز، خدمه تعمیر و آشپزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I watched the edge of the flight deck move un-der us through the chin bubble at my feet.
[ترجمه گوگل]لبه عرشه پرواز را تماشا کردم که زیر ما از میان حباب چانه پای من حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]به لبه ایوان پرواز نگاه کردم که از زیر چانه ام به زیر چانه ام سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a moment the flight deck is an inferno of aviation fuel.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه عرشه پرواز جهنمی از سوخت هوانوردی است
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه، عرشه پرواز، جهنم سوخت هوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The hostesses led him to the flight deck.
[ترجمه گوگل]مهمانداران او را به عرشه پرواز هدایت کردند
[ترجمه ترگمان]The او را به سمت عرشه کشتی هدایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• runway of an aircraft carrier located on the upper deck; cockpit of the airplane
the flight deck of an aircraft carrier is the flat open surface on the deck where aircraft take off and land.
the flight deck of a large aeroplane is the area at the front where the pilot works and where all the controls are.

پیشنهاد کاربران

flight deck ( حمل ونقل دریایی )
واژه مصوب: عرشة پرواز
تعریف: عرشه ای که بر روی آن عملیات هوایی هدایت و انجام می شود؛ در ناوها یا شناورها بخشی از آزادعرشه به این امر اختصاص می یابد و در ناوهای هواپیما بر تقریباً همة طول عرشه را شامل می شود
Cockpit
کابین خلبان

بپرس