اسم ( noun )
• : تعریف: a foolish, flighty, or talkative person.
- She could not enjoy the bus tour with those two flibbertigibbets sitting behind her.
[ترجمه شان] او نمی توانست از سفر با اتوبوس به خاطر آن دو زن پرگویی ( وراجی ) که پشت سرش نشسته بودند، لذت ببرد.|
[ترجمه گوگل] او نمی توانست از تور اتوبوس با آن دو فلیبرتیگیبتی که پشت سرش نشسته بودند لذت ببرد[ترجمه ترگمان] نمی توانست از گردش با آن دو flibbertigibbets که پشت سرش نشسته بود لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید