flexure

/ˈflekʃər//ˈflekʃə/

معنی: خم، خمیدگی، چین، انحناء
معانی دیگر: خم شدگی (مثلا خم شدگی تیر سقف در اثر وزن زیاد)، انحنا، تاخوردگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: flexural (adj.)
(1) تعریف: the act or an instance of bending.
مشابه: bend

(2) تعریف: the condition of being bent.
مشابه: bend

(3) تعریف: a turn or curve.
مشابه: bend

جمله های نمونه

1. In other words the lithosphere experiences flexure, just as a springboard does when a diver walks along it.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، لیتوسفر خمش را تجربه می کند، درست مانند سکوی پرشی که یک غواص در طول آن راه می رود
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، lithosphere flexure را تجربه می کند، درست به عنوان یک تخته پرش وقتی که غواص در طول آن قدم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Flexure scratched the head, said that here thing was expensive, discounts?
[ترجمه گوگل]فلکسور سرش را خراش داد، گفت که اینجا چیز گران بود، تخفیف؟
[ترجمه ترگمان]Flexure سر را خاراند و گفت: تخفیف قیمت دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Point at the flexure phenomena of boom in bridge-type bucket wheel reclaimer, a new repair method, call "welding process", was adopted to straightened the boom, and the satisfactory effect was gained.
[ترجمه گوگل]نکته در پدیده خمشی بوم در بازیابی چرخ سطلی نوع پل، یک روش تعمیر جدید، به نام "فرایند جوش"، برای صاف کردن بوم اتخاذ شد و اثر رضایت بخشی به دست آمد
[ترجمه ترگمان]نقطه عطفی در پدیده جهش در چرخ لاستیکی نوع پل، یک روش تعمیر جدید که \"فرآیند جوشکاری\" نامیده می شود، برای صاف سازی رونق اتخاذ شد و اثر رضایت بخشی به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Furrow flexure and ancient heat flux on Ganymede.
[ترجمه گوگل]خمش شیار و شار حرارت باستانی روی گانیمد
[ترجمه ترگمان]Furrow flexure و شار حرارتی قدیمی در Ganymede
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. High hardness, resistance to flexure, block and impact.
[ترجمه گوگل]سختی بالا، مقاومت در برابر خمش، بلوک و ضربه
[ترجمه ترگمان]سختی بالا، مقاومت در برابر سایش، بلوک و ضربه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The precision positioning stage utilizing flexure hinges takes the numerous advantages of direct transmission, no friction, no backlash, compactness, satisfactory stiffness and high resolution.
[ترجمه گوگل]مرحله موقعیت یابی دقیق با استفاده از لولاهای خمشی مزایای بی شمار انتقال مستقیم، بدون اصطکاک، بدون واکنش، فشردگی، سفتی رضایت بخش و وضوح بالا را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]مرحله موقعیت دقیق با استفاده از لولاهای flexure مزایای متعددی از انتقال مستقیم، بدون اصطکاک، عدم واکنش، تراکم، استحکام رضایت بخش و وضوح بالا را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The flexure of claim 1 wherein a positive change in flap angle produces a negative change in pitch angle .
[ترجمه گوگل]خمش ادعای 1 که در آن یک تغییر مثبت در زاویه فلپ یک تغییر منفی در زاویه گام ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]The ادعا ۱ که در آن یک تغییر مثبت در زاویه دید یک تغییر منفی در زاویه گام ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Base on theory of lithosphere elastic flexure isostatic compensation, the spheric harmonic series expressions of topography-isostasy compensation gravity and geoid are established.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری جبران ایزواستاتیک خمش الاستیک لیتوسفر، عبارات سری هارمونیک کروی گرانش جبرانی توپوگرافی-ایزوستازی و ژئوئید ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]پایگاه Base on of lithosphere flexure isostatic،، هارمونیک harmonic spheric of topography isostasy - and and geoid established established are are are are are are are are are are are geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid geoid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For testing the tensile strength and flexure strength of wire.
[ترجمه گوگل]برای آزمایش استحکام کششی و مقاومت خمشی سیم
[ترجمه ترگمان]برای آزمایش مقاومت کششی و مقاومت flexure سیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In application, flexure hinge is the inter-segment of electrostriction device to transfer displacement.
[ترجمه گوگل]در کاربرد، لولای خمشی بخش بین بخش دستگاه برق گرفتگی برای انتقال جابجایی است
[ترجمه ترگمان]در کاربرد، لولا لولا جز درونی دستگاه electrostriction برای انتقال جابجایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mother is one flexure GuZhen in the agony, being you a lazy depressed, the melody of the grace on floating to concuss, in the moment and immediately the one is beautifully green.
[ترجمه گوگل]مادر یک خمیده گوژن در عذاب است، تو افسرده تنبلی، ملودی فیض شناور تا ضربه مغزی، در لحظه و بلافاصله یکی به زیبایی سبز می شود
[ترجمه ترگمان]مادر یکی از GuZhen GuZhen است که در حال احتضار است، چون شما آدم تنبلی تنبلی هستید، در آن لحظه ملودی زیبایی روی آب شناور است و بلافاصله آن یکی به رنگ سبز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Analysis of flexure dynamics and study of its control method.
[ترجمه گوگل]تحلیل دینامیک خمش و بررسی روش کنترل آن
[ترجمه ترگمان]تحلیل پویایی flexure و بررسی روش کنترل آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The coupling of this offshore subsidence and onshore uplift will induce a flexure of the margin which will accentuate uplift inland.
[ترجمه گوگل]جفت شدن این فرونشست دریایی و برآمدگی در خشکی باعث ایجاد خمشی از حاشیه می شود که بر بالا آمدن داخل خشکی تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]کوپلینگ این فرونشست ساحلی و بربلندی بر روی ساحل، منجر به ناپایداری حاشیه ای خواهد شد که در داخل کشور بربلندی را برجسته خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on test observation, a low-rise school building with non-ductile detailing can perform a good lateral deformation behavior if the structural strength is controlled by flexure.
[ترجمه گوگل]بر اساس مشاهدات آزمایشی، یک ساختمان مدرسه کم‌مرتبه با جزئیات غیر شکل‌پذیر می‌تواند رفتار تغییر شکل جانبی خوبی را در صورتی که مقاومت سازه توسط خمش کنترل شود، انجام دهد
[ترجمه ترگمان]براساس مشاهدات تست، یک ساختمان دبیرستانی با جزئیات غیر چکش خوار می تواند رفتار تغییر شکل جانبی خوبی داشته باشد اگر مقاومت ساختاری توسط flexure کنترل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The tectonic subsidence is the main controlling factor in the foreland basin, which went through three periods, namely press, flexure subsidence to laxitas, uplift.
[ترجمه گوگل]فرونشست زمین ساختی عامل اصلی کنترل کننده در حوضه فورلند است که سه دوره پرس، فرونشست خمشی تا لاکسیتاس، بالا آمدن را طی کرده است
[ترجمه ترگمان]فرونشست زمین نیز یکی از عوامل مهم کنترل در حوضه foreland است، که سه دوره از آن عبور کرد، یعنی press، flexure به laxitas، بربلندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خم (اسم)
bend, arc, bent, curve, crank, flexure, knee, jar, wimple, meander

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

چین (اسم)
flexure, offset, fold, fringe, frill, crispiness, chitlings, crease, wrinkle, fluting, crimp, chitlins, chitterlings, furbelow, lock, pucker, plication, plica, plait, tuck, pleat

انحناء (اسم)
deflection, wind, flexure, curvature, flexion, tortuosity, inflection, inflexion, deflexion, flection, incurvation

تخصصی

[عمران و معماری] خمش - انحنا - خمش
[زمین شناسی] خمش، انحنا
[نساجی] خم - خمشی
[نفت] خمیدگی

انگلیسی به انگلیسی

• bowing; bending; bend; act of bending

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : flex
✅️ اسم ( noun ) : flexion ( flection ) / flexibility / flexor / flex / flexure / flexuosity
✅️ صفت ( adjective ) : flexible / flexuous / flexural / flexed / flexile
✅️ قید ( adverb ) : flexibly
flexure ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: خمیدگی 2
تعریف: ساختاری وسیع و گنبدی شکل در چینه های سنگی

بپرس