flexor

/ˈfleksər//ˈfleksə/

معنی: جمع کننده، عضله خم کننده، عضله خمکننده
معانی دیگر: (کالبدشناسی - ماهیچه ای که کار آن خم کردن اندام هایی مثل دست و پا است) خم گر، خمشگر، خم کننده، تا کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a muscle that flexes or bends a limb or other body part.

جمله های نمونه

1. Periodic alternating activation of flexors and extensors is achieved by reciprocal inhibition mediated by inhibitory collateral neurones.
[ترجمه گوگل]فعال سازی متناوب دوره ای خم کننده ها و اکستانسورها با مهار متقابل به واسطه نورون های جانبی مهاری به دست می آید
[ترجمه ترگمان]فعالیت متناوب دوره ای flexors و extensors به وسیله بازدارندگی دو سویه با واسطه بازدارنده جانبی بازدارنده به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Low motor tone involves greater flexor tendencies.
[ترجمه گوگل]تون حرکتی پایین شامل تمایلات خم کننده بیشتر است
[ترجمه ترگمان]صدای موتور کم، تمایلات flexor بیشتری را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Second, did imitate on the biomechanical properties of flexor injured after anastomosis with two modes.
[ترجمه گوگل]دوم، خواص بیومکانیکی فلکسور آسیب دیده پس از آناستوموز را با دو حالت تقلید کرد
[ترجمه ترگمان]دوم، از خصوصیات biomechanical flexor of بعد از anastomosis با دو حالت تقلید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You heard the sound of my flexor tendons as I squeezed the trigger.
[ترجمه گوگل]صدای تاندون های فلکسور من را شنیدی که من ماشه را فشار می دادم
[ترجمه ترگمان]وقتی ماشه رو فشار دادم صدای tendons منو شنیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion:The method for treating stenosing tenovaginitis of flexor digitorum with hook needle knife has advantages of definite effects, micro invasion and safety.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: روش درمان تنواژینیت تنگی فلکسور انگشتان با چاقوی سوزنی قلابی دارای مزایای قطعی، میکرو تهاجم و ایمنی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: روش درمان stenosing tenovaginitis از flexor digitorum با چاقوی سوزن سوزنی دارای مزایای اثرات قطعی، هجوم خرد و امنیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pine of long flexor tendinous adhesion understands art, 12 routine!
[ترجمه گوگل]کاج از چسبندگی تاندون خم کننده بلند هنر می فهمد، 12 روتین!
[ترجمه ترگمان]پاین از چسبندگی طولانی flexor، هنر و برنامه روزانه را درک می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To analyse the results of flexor carpi ulnaris ( FCU ) transfer for restoration of elbow flexion.
[ترجمه گوگل]هدف تجزیه و تحلیل نتایج انتقال فلکسور کارپی اولناریس (FCU) برای ترمیم خم شدن آرنج
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل نتایج of carpi ulnaris (FCU)برای بازیابی آرنج (elbow)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hip flexor strength is directly relevant to a range of activities in football.
[ترجمه گوگل]قدرت خم کننده ران به طور مستقیم با طیف وسیعی از فعالیت های فوتبال مرتبط است
[ترجمه ترگمان]قدرت هیپ هاپ به طور مستقیم به گستره ای از فعالیت ها در فوتبال مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To explore the effective methods of repairing flexor tendon coloboma and preventing tendon adhesion.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روش‌های موثر ترمیم کلبوما تاندون فلکسور و جلوگیری از چسبندگی تاندون
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش های موثر تعمیر tendon flexor coloboma و جلوگیری از چسبندگی تاندون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had symmetric reflexes and flexor plantar responses.
[ترجمه گوگل]او دارای رفلکس های متقارن و پاسخ های پلانتار فلکسور بود
[ترجمه ترگمان]او واکنش های صحیحی داشت و واکنش های کف پا را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion:Ulnar or radial flexor muscle of wrist transfer to reconstruct supination function of forearm all can achieve good function recovery.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: عضله فلکسور اولنار یا رادیال مچ دست برای بازسازی عملکرد سوپینیشن ساعد همگی می‌توانند به بازیابی عملکرد خوبی دست یابند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: انقباض یا ماهیچه flexor شعاعی انتقال مچ برای بازسازی عملکرد supination ساعد همه می تواند به بازیابی عملکرد خوب دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She may appear stiff and perhaps awkward. Low motor tone involves greater flexor tendencies.
[ترجمه گوگل]او ممکن است سفت و شاید بی دست و پا به نظر برسد تون حرکتی پایین شامل تمایلات خم کننده بیشتر است
[ترجمه ترگمان]ممکن است شق ورق و شاید ناراحت به نظر برسد صدای موتور کم، تمایلات flexor بیشتری را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Anterior transfer and strengthening of posterior tibial tendon were performed in 4 cases, spring ligament reefing in 2 cases, flexor digitorum longus tendon transfer in 4 cases.
[ترجمه گوگل]انتقال قدامی و تقویت تاندون تیبیا خلفی در 4 مورد، ریفینگ رباط فنری در 2 مورد و انتقال تاندون بلند انگشت خم کننده انگشتان در 4 مورد انجام شد
[ترجمه ترگمان]انتقال حرارت و تقویت of tibial در ۴ مورد به رباط spring reefing در ۲ مورد، flexor digitorum longus tendon در ۴ مورد انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After severance of transverse carpal ligament and synovectomy of flexor tendons in the carpal tunnel, the outcomes were satisfactory in all the 36 cases.
[ترجمه گوگل]پس از قطع رباط عرضی کارپ و سینووکتومی تاندون های فلکسور در تونل کارپ، نتایج در تمام 36 مورد رضایت بخش بود
[ترجمه ترگمان]پس از قطع اتصال ligament عرضی و synovectomy of flexor در تونل carpal، نتایج در تمام ۳۶ مورد رضایت بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جمع کننده (اسم)
astringent, collector, gatherer, flexor

عضله خم کننده (اسم)
flexor

عضله خم کننده (اسم)
flexor

انگلیسی به انگلیسی

• muscle that bends a joint (anatomy)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : flex
✅️ اسم ( noun ) : flexion ( flection ) / flexibility / flexor / flex / flexure / flexuosity
✅️ صفت ( adjective ) : flexible / flexuous / flexural / flexed / flexile
✅️ قید ( adverb ) : flexibly
flexor ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: خم کننده
تعریف: 1. عامل خمش 2. ماهیچه ای که مفصل را خم می کند
عضله ی خم کننده
خم کننده

بپرس