اسم ( noun )
• (1) تعریف: the wool of a sheep or other animal, esp. the total yield of wool at one shearing.
- She expertly cut away the fleece of each sheep.
[ترجمه گوگل] او ماهرانه پشم گوسفندان را برید
[ترجمه ترگمان] به طور ماهرانه پشم هر گوسفندی را جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به طور ماهرانه پشم هر گوسفندی را جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The sheep looked thin and somewhat comical without its fleece.
[ترجمه گوگل] گوسفند بدون پشم گوسفند لاغر و تا حدودی خنده دار به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] گوسفند لاغر و اندکی مضحک به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گوسفند لاغر و اندکی مضحک به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the pelt of an animal together with the wool.
- The fleeces lay on top of each other in a pile.
[ترجمه گوگل] پشم گوسفندان به صورت توده ای روی هم افتاده بودند
[ترجمه ترگمان] fleeces در یک توده روی هم قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] fleeces در یک توده روی هم قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: any soft, wooly mass.
• (4) تعریف: fabric with a deep, soft pile.
- The jacket is lined with fleece.
[ترجمه گوگل] کت با روکش پشمی پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان] ژاکت پوشیده شده از پشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ژاکت پوشیده شده از پشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fleecing, fleeced
مشتقات: fleecer (n.)
حالات: fleecing, fleeced
مشتقات: fleecer (n.)
• (1) تعریف: to shear the wool from (a sheep or similar animal).
- The farmer can't fleece all the sheep without hired help.
[ترجمه گوگل] کشاورز بدون کمک اجیر نمی تواند همه گوسفندها را پز کند
[ترجمه ترگمان] دهقان بدون کمک استخدامش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دهقان بدون کمک استخدامش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to cheat (someone) of money or property by fraud; swindle.
• مشابه: bilk, burn, cheat, clip, gyp, skin, swindle
• مشابه: bilk, burn, cheat, clip, gyp, skin, swindle
- He was just another innocent tourist who got fleeced at the airport.
[ترجمه مینا] او یک گردشگر بیگناه بود که در فرودگاه سرکیسه شده|
[ترجمه گوگل] او فقط یکی دیگر از گردشگران بی گناه بود که در فرودگاه پشمک خورد[ترجمه ترگمان] او فقط یک توریست بی گناه دیگر بود که در فرودگاه پشمشان را بچینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to cover or dot with fleece or something resembling fleece.